از مهر علی بر دل هر کس اثری نیست: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{شعر}}{{ب |از مهر علی بر دل هر کس اثری نیست| در نزد خدا طاعت او را ثمری نیست}} {{ب|جز حیدر و ذریه او نیست پناهی| غیر از علی و آل علی راهبری نیست}} {{ب|همچون اسدالله پی نصرت احمد| در بیشه ایجادِ خدا شیر نری نیست}} {{ب|از بهر رهایی ز سهام ستم خصم| جز...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
{{ب|ایشان نجف به هر چه با این همه اجلال| | {{ب|ایشان نجف به هر چه با این همه اجلال| | ||
در کرببلا سوی حسینت گذری نیست}} | در [[کرببلا]] سوی حسینت گذری نیست}} | ||
{{ب|چون [[زینب]] تو دید که شاهد شهدار| | {{ب|چون [[زینب]] تو دید که شاهد شهدار| | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
{{ب|(صامت) مکن اندیشه ز عصیان که به کونین| | {{ب|(صامت) مکن اندیشه ز عصیان که به کونین| | ||
مداح حسین ابن علی را خبری نیست}}{{پایان شعر}} | مداح حسین ابن علی را خبری نیست}}{{پایان شعر}}<ref>https://ganjoor.net/samet/ghasayedsmt/sh5 | ||
</ref> | |||
==پانویس== |
نسخهٔ ۱۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۶
از مهر علی بر دل هر کس اثری نیست | در نزد خدا طاعت او را ثمری نیست | |
جز حیدر و ذریه او نیست پناهی | غیر از علی و آل علی راهبری نیست | |
همچون اسدالله پی نصرت احمد | در بیشه ایجادِ خدا شیر نری نیست | |
از بهر رهایی ز سهام ستم خصم | جز یاری داماد پیمبر سپری نیست | |
اندر صدف قلزمِ امکان ولایت | چون آن دُر یکتاری امامت گهری نیست | |
از کثرت دانش به سوی حضرت بی چون | از روی مَثَل دوری ره اینقَدَری نیست | |
ای سرّ خدا یا علی از چنبر حکمت | بیرون به خدا یکسر مو هیچ سری نیست | |
جایی که بود مدح سرای تو خداوند | سر کردن اوصاف تو حدّ بشری نیست | |
انوار تو گر مطلع انوار نباشد | تابان به فلک شمس و به گردون قمری نیست | |
شد سدره نشین روح الامین از کَرَم تو | پیداست که این مرتبه کار دگری نیست | |
در میمنت ظل هما موهبت توست | ورنه هنر اینقدر به یک مشت پری نیست | |
جز درگه امید تو در روز قیامت | از آتش دوزخ به سوی خلد دری نیست | |
ایشان نجف به هر چه با این همه اجلال | در کرببلا سوی حسینت گذری نیست | |
چون زینب تو دید که شاهد شهدار | جز داد جان درره جانان نظری نیست | |
بی یار و معین مانده به دست سپه شام | دیگر ز پی نصرت او یک نفری نیست | |
زد دست به دامان شه تشنه لب و گفت | ای آنکه به غیر تو نبی را پسری نیست | |
اکنون که روی فکر پرستاری ما کن | غیر از تو مددکار غریبان دگری نیست | |
بعد از تو به هنگام اسیری بره شام | جز شمر و سنان همره ما همسفری نیست | |
میسوزم از این غم که برای تو پس از قتل | در قتلگه ای تشنه جگر نوحهگری نیست | |
تنها نزد آتش به درون تو و لیلی | بیشعله ز داغ علی اکبر جگری نیست | |
بر حال لب خشک و کبود از عطش تو | بیگریه و ماتم به جهان خشک و تری نیست | |
خنجر ز پی حنجر خشک تو کشیده است | از شمر به احوال تو بی رحمتری نیست | |
از گندم ری بر نخوری ای عمر سعد | خون ریختن سبط پیمبر هنری نیست | |
بنمای علاج دل پردرد سکینه | کز بعد تو چون وی به جهان دربدری نیست | |
(صامت) مکن اندیشه ز عصیان که به کونین | مداح حسین ابن علی را خبری نیست |