آن را که دلی باشد و اشکش به بصر نیست: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =آن را که دلی باشد و اشکش به بصر نیست | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر = غافل مازندرانی | قالب = غزل | وزن = | موضوع = امام حسین(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۱۴ بیت | منبع = }} '''آن را...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| نام شاعر = غافل مازندرانی | | نام شاعر = غافل مازندرانی | ||
| قالب = غزل | | قالب = غزل | ||
| وزن = | | وزن =مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن | ||
| موضوع = امام حسین(ع) | | موضوع = امام حسین(ع) | ||
| مناسبت = | | مناسبت = | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
}} | }} | ||
'''آن را که دلی باشد و اشکش به بصر نیست''' مطلع شعری درباره امام حسین(ع) اثر طبع [[غافل مازندرانی]] شاعر ایرانی است. این شعر در چهارده بیت در قالب غزل با موضوع امام حسین(ع) در گونه مرثیه سروده شده است. | '''آن را که دلی باشد و اشکش به بصر نیست''' مطلع شعری درباره امام حسین(ع) اثر طبع [[غافل مازندرانی]] شاعر ایرانی است. این شعر در چهارده بیت در قالب غزل با موضوع امام حسین(ع) در گونه مرثیه با وزن مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن سروده شده است. | ||
==متن شعر== | ==متن شعر== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
{{ب|از پیشِ تو، صد قافله بگذشت و تو در پی|غافل چه نشستی؟ مگرت عزمِ سفر نیست}} | {{ب|از پیشِ تو، صد قافله بگذشت و تو در پی|غافل چه نشستی؟ مگرت عزمِ سفر نیست}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==توضیح و تشریح== | |||
سراینده ابیات ابتدایی شعر را درباره فضیلت اشک سروده است. از بیت چهارم مصیبت سوگ کربلا آغاز می گردد و اشاره به قضیه حضرت علی اکبر(ع) و حضرت عباس(ع) نیز دارد. | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۷
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | غافل مازندرانی |
قالب | غزل |
وزن | مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن |
موضوع | امام حسین(ع) |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۴ بیت |
آن را که دلی باشد و اشکش به بصر نیست مطلع شعری درباره امام حسین(ع) اثر طبع غافل مازندرانی شاعر ایرانی است. این شعر در چهارده بیت در قالب غزل با موضوع امام حسین(ع) در گونه مرثیه با وزن مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن سروده شده است.
متن شعر
آن را که دلی باشد و اشکش به بصر نیست | مانَد صدفی کاو را در سینه، گهر نیست | |
هر بذر که در مزرعهی خشک، فشانی | هیهات از آن کِشته که امّیدِ ثمر نیست | |
نخلی که بکاری و به پایش، ندهی آب | شایستهی آن نخل، به جز جورِ تبر نیست | |
بر یادِ جگرگوشهی زهرا، بده اشکی | کاین قطره، کم از بحر، بر آن تشنهجگر نیست | |
بربند ز اشکِ بصر و خونِ جگر، بار | کامروز، متاعی بِه از اینم، به نظر نیست | |
هر گونه غم اندوز، حدیثی که شنیدیم | دلسوزتر از قصّهی او، هیچ خبر نیست | |
با کوه اگر قصّه کنم، غصّهی او را | بر سینه زند سنگ و توانش، به کمر نیست | |
داغی که علی را به دل، از مرگ پسر هست | بر هیچ پدر، غم به دل، از مرگِ پسر نیست | |
بر زخمِ دلِ احمد و داغِ دلِ زهرا | داروی شفایی، به جز از اشکِ بصر نیست | |
بر شستنِ آن پیکرِ بی غسل و به خون، خشک | آبی به تو، امروز، جز از دیدهی تر نیست | |
هُش دار که مجنون کندت، نالهی لیلا | کاو را ز غمِ مرگِ پسر، هوش به سر نیست | |
کن چاک، دلِ خویش و کفن ساز، بر او پوش | مپسند که گویم ز تنش، هیچ اثر نیست | |
جان را به کف آور، پیِ همدستیِ عبّاس | کاو را به دمِ تیغِ ستم، دست و سپر نیست | |
از پیشِ تو، صد قافله بگذشت و تو در پی | غافل چه نشستی؟ مگرت عزمِ سفر نیست |
توضیح و تشریح
سراینده ابیات ابتدایی شعر را درباره فضیلت اشک سروده است. از بیت چهارم مصیبت سوگ کربلا آغاز می گردد و اشاره به قضیه حضرت علی اکبر(ع) و حضرت عباس(ع) نیز دارد.