از بس که خورد بر بدنش نیزه وخدنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
 
{{سرصفحه
 
| مطلع=از بسكه خورد بر بدنش نيزه و خَدَنگ
[[حبیالله چایچیان]] (حسان)
| نام شعر=
 
| شاعر = حبیب الله چایچیان
از بسكه خورد بر بدنش نيزه و خَدَنگ
| مصحح =
 
| بخشی از دیوان = حبیب چایچیان
شد پيكرش شكفته، چو گلهاي سرخ رنگ
|قالب = غزل
 
|وزن =
|موضوع = امام حسین(ع)
 
| قبلی =
از تير غم، چو ابر بهار آسمان گرفت
| بعدی =
 
| سال خورشیدی =
باران خون، به گلشن او داد، آب و رنگ
| سال میلادی =
 
| سال قمری =
| یادداشت =
 
}}
هر دم به يك طرف، بدنش داشت گردشي
{{شعر}}
 
{{ب|از بسكه خورد بر بدنش نيزه و خَدَنگ|شد پيكرش شكفته، چو گلهاي سرخ رنگ}}
تا چرخ بر نشانه زند تير ِ بي درنگ
{{ب|از تير غم، چو ابر بهار آسمان گرفت|باران خون، به گلشن او داد، آب و رنگ}}
 
{{ب|هر دم به يك طرف، بدنش داشت گردشي|تا چرخ بر نشانه زند تير ِ بي درنگ}}
{{ب|ميجُست راه ترك قفس، مرغ جان او|تير بلا ز بسكه نمود آشيانه تنگ}}
 
{{ب|لبريز شد، چو از بدنش چشمه هاي خون|برگرد او بچيد فلك، ظالمانه سنگ}}
ميجُست راه ترك قفس، مرغ جان او
{{ب|پوشيده شد عذار حسين از غبار و خون|آئينه ي جمال خدائي گرفت زنگ}}
 
{{ب|قرآنيان، به پيكر قرآن، كشيده تيغ|اسلاميان، گرفته عجب، شيوه ي فرنگ}}
تير بلا ز بسكه نمود آشيانه تنگ
{{ب|دشمن در انتظار و مهياي غارت است|تا گوشوار و معجري آرد مگر به چنگ}}
 
{{ب|پر شد حرم، ز غلغله ي وامحمدا|شد همصدا به زينب غمديده طبل جنگ}}
{{ب|طبع حسان چگونه دهد شرح ماجرا|اينجا كه پاي فكر سبك سير، گشته لنگ}}
 
{{پایان شعر}}
لبريز شد، چو از بدنش چشمه هاي خون
 
برگرد او بچيد فلك، ظالمانه سنگ
 
 
پوشيده شد عذار حسين از غبار و خون
 
آئينه ي جمال خدائي گرفت زنگ
 
 
قرآنيان، به پيكر قرآن، كشيده تيغ
 
اسلاميان، گرفته عجب، شيوه ي فرنگ
 
 
دشمن در انتظار و مهياي غارت است
 
تا گوشوار و معجري آرد مگر به چنگ
 
 
پر شد حرم، ز غلغله ي وامحمدا
 
شد همصدا به زينب غمديده طبل جنگ
 
 
طبع حسان چگونه دهد شرح ماجرا
 
اينجا كه پاي فكر سبك سير، گشته لنگ
 
==پانویس==
 
ای اشکها بریزید، اشعار مذهبی دیوان حبیب چایچیان، ۱۳۶۳ش.

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۵

از بسكه خورد بر بدنش نيزه و خَدَنگ از
حبیب الله چایچیان

بخشی از دیوان حبیب چایچیان


در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)
از بسكه خورد بر بدنش نيزه و خَدَنگشد پيكرش شكفته، چو گلهاي سرخ رنگ
از تير غم، چو ابر بهار آسمان گرفتباران خون، به گلشن او داد، آب و رنگ
هر دم به يك طرف، بدنش داشت گردشيتا چرخ بر نشانه زند تير ِ بي درنگ
ميجُست راه ترك قفس، مرغ جان اوتير بلا ز بسكه نمود آشيانه تنگ
لبريز شد، چو از بدنش چشمه هاي خونبرگرد او بچيد فلك، ظالمانه سنگ
پوشيده شد عذار حسين از غبار و خونآئينه ي جمال خدائي گرفت زنگ
قرآنيان، به پيكر قرآن، كشيده تيغاسلاميان، گرفته عجب، شيوه ي فرنگ
دشمن در انتظار و مهياي غارت استتا گوشوار و معجري آرد مگر به چنگ
پر شد حرم، ز غلغله ي وامحمداشد همصدا به زينب غمديده طبل جنگ
طبع حسان چگونه دهد شرح ماجرااينجا كه پاي فكر سبك سير، گشته لنگ