از مهر علی بر دل هر کس اثری نیست: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شعر}}{{ب |از مهر علی بر دل هر کس اثری نیست|
{{سرصفحه
| مطلع=از مهر علی بر دل هر کس اثری نیست
| نام شعر=
| شاعر = صامت بروجردی
| مصحح =
| بخشی از دیوان =
|قالب =
|وزن =
|موضوع =
| قبلی =
| بعدی =
| سال خورشیدی =
| سال میلادی =
| سال قمری =
| یادداشت =
}}
{{شعر}}{{ب |از مهر علی بر دل هر کس اثری نیست|در نزد خدا طاعت او را ثمری نیست}}


در نزد خدا طاعت او را ثمری نیست}}
{{ب|جز [[حیدر]] و ذریه او نیست پناهی|غیر از علی و [[آل علی]] راهبری نیست}}


{{ب|جز [[حیدر]] و ذریه او نیست پناهی|
{{ب|همچون [[اسدالله]] پی نصرت احمد|در بیشه ایجادِ خدا شیر نری نیست}}


غیر از علی و [[آل علی]] راهبری نیست}}
{{ب|از بهر رهایی ز سهام ستم خصم|جز یاری داماد پیمبر سپری نیست}}


{{ب|همچون [[اسدالله]] پی نصرت احمد|
{{ب|اندر صدف قلزمِ امکان ولایت|چون آن دُر یکتاری امامت گهری نیست}}


در بیشه ایجادِ خدا شیر نری نیست}}
{{ب|از کثرت دانش به سوی حضرت بی چون|از روی مَثَل دوری ره اینقَدَری نیست}}


{{ب|از بهر رهایی ز سهام ستم خصم|
{{ب|ای سرّ خدا یا علی از چنبر حکمت|بیرون به خدا یکسر مو هیچ سری نیست}}


جز یاری داماد پیمبر سپری نیست}}
{{ب|جایی که بود مدح سرای تو خداوند|سر کردن اوصاف تو حدّ بشری نیست}}


{{ب|اندر صدف قلزمِ امکان ولایت|
{{ب|انوار تو گر مطلع انوار نباشد|تابان به فلک شمس و به گردون قمری نیست}}


چون آن دُر یکتاری امامت گهری نیست}}
{{ب|شد سدره نشین [[روح الامین]] از کَرَم تو|پیداست که این مرتبه کار دگری نیست}}


{{ب|از کثرت دانش به سوی حضرت بی چون|
{{ب|در میمنت ظل هما موهبت توست|ورنه هنر اینقدر به یک مشت پری نیست}}


از روی مَثَل دوری ره اینقَدَری نیست}}
{{ب|جز درگه امید تو در روز قیامت|از آتش دوزخ به سوی خلد دری نیست}}


{{ب|ای سرّ خدا یا علی از چنبر حکمت|
{{ب|ایشان نجف به هر چه با این همه اجلال|در [[کرببلا]] سوی حسینت گذری نیست}}


بیرون به خدا یکسر مو هیچ سری نیست}}
{{ب|چون [[زینب]] تو دید که شاهد شهدار|جز داد جان درره جانان نظری نیست}}


{{ب|جایی که بود مدح سرای تو خداوند|
{{ب|بی یار و معین مانده به دست سپه شام|دیگر ز پی نصرت او یک نفری نیست}}


سر کردن اوصاف تو حدّ بشری نیست}}
{{ب|زد دست به دامان شه تشنه لب و گفت|ای آنکه به غیر تو نبی را پسری نیست}}


{{ب|انوار تو گر مطلع انوار نباشد|
{{ب|اکنون که روی فکر پرستاری ما کن|غیر از تو مددکار غریبان دگری نیست}}


تابان به فلک شمس و به گردون قمری نیست}}
{{ب|بعد از تو به هنگام اسیری بره شام|جز [[شمر]] و [[سنان]] همره ما همسفری نیست}}


{{ب|شد سدره نشین [[روح الامین]] از کَرَم تو|
{{ب|می‌سوزم از این غم که برای تو پس از قتل|در قتلگه‌ ای تشنه جگر نوحه‌گری نیست}}


پیداست که این مرتبه کار دگری نیست}}
{{ب|تنها نزد آتش به درون تو و [[لیلی]]|بی‌شعله ز داغ [[علی اکبر]] جگری نیست}}


{{ب|در میمنت ظل هما موهبت توست|
{{ب|بر حال لب خشک و کبود از عطش تو|بی‌گریه و ماتم به جهان خشک و تری نیست}}


ورنه هنر اینقدر به یک مشت پری نیست}}
{{ب|خنجر ز پی حنجر خشک تو کشیده است|از شمر به احوال تو بی‌ رحم‌تری نیست}}


{{ب|جز درگه امید تو در روز قیامت|
{{ب|از گندم ری بر نخوری ای [[عمر سعد]]|خون ریختن [[سبط پیمبر]] هنری نیست}}


از آتش دوزخ به سوی خلد دری نیست}}
{{ب|بنمای علاج دل پردرد سکینه|کز بعد تو چون وی به جهان دربدری نیست}}


{{ب|ایشان نجف به هر چه با این همه اجلال|
{{ب|(صامت) مکن اندیشه ز عصیان که به کونین|مداح حسین ابن علی را خبری نیست}}{{پایان شعر}}
 
در [[کرببلا]] سوی حسینت گذری نیست}}
 
{{ب|چون [[زینب]] تو دید که شاهد شهدار|
 
جز داد جان درره جانان نظری نیست}}
 
{{ب|بی یار و معین مانده به دست سپه شام|
 
دیگر ز پی نصرت او یک نفری نیست}}
 
{{ب|زد دست به دامان شه تشنه لب و گفت|
 
ای آنکه به غیر تو نبی را پسری نیست}}
 
{{ب|اکنون که روی فکر پرستاری ما کن|
 
غیر از تو مددکار غریبان دگری نیست}}
 
{{ب|بعد از تو به هنگام اسیری بره شام|
 
جز [[شمر]] و [[سنان]] همره ما همسفری نیست}}
 
{{ب|می‌سوزم از این غم که برای تو پس از قتل|
 
در قتلگه‌ ای تشنه جگر نوحه‌گری نیست}}
 
{{ب|تنها نزد آتش به درون تو و [[لیلی]]|
 
بی‌شعله ز داغ [[علی اکبر]] جگری نیست}}
 
{{ب|بر حال لب خشک و کبود از عطش تو|
 
بی‌گریه و ماتم به جهان خشک و تری نیست}}
 
{{ب|خنجر ز پی حنجر خشک تو کشیده است|
 
از شمر به احوال تو بی‌ رحم‌تری نیست}}
 
{{ب|از گندم ری بر نخوری ای [[عمر سعد]]|
 
خون ریختن [[سبط پیمبر]] هنری نیست}}
 
{{ب|بنمای علاج دل پردرد سکینه|
 
کز بعد تو چون وی به جهان دربدری نیست}}
 
{{ب|(صامت) مکن اندیشه ز عصیان که به کونین|
 
مداح حسین ابن علی را خبری نیست}}{{پایان شعر}}<ref>https://ganjoor.net/samet/ghasayedsmt/sh5
</ref>
 
==پانویس==

نسخهٔ ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۱

از مهر علی بر دل هر کس اثری نیست

از
صامت بروجردی
از مهر علی بر دل هر کس اثری نیستدر نزد خدا طاعت او را ثمری نیست
جز حیدر و ذریه او نیست پناهیغیر از علی و آل علی راهبری نیست
همچون اسدالله پی نصرت احمددر بیشه ایجادِ خدا شیر نری نیست
از بهر رهایی ز سهام ستم خصمجز یاری داماد پیمبر سپری نیست
اندر صدف قلزمِ امکان ولایتچون آن دُر یکتاری امامت گهری نیست
از کثرت دانش به سوی حضرت بی چوناز روی مَثَل دوری ره اینقَدَری نیست
ای سرّ خدا یا علی از چنبر حکمتبیرون به خدا یکسر مو هیچ سری نیست
جایی که بود مدح سرای تو خداوندسر کردن اوصاف تو حدّ بشری نیست
انوار تو گر مطلع انوار نباشدتابان به فلک شمس و به گردون قمری نیست
شد سدره نشین روح الامین از کَرَم توپیداست که این مرتبه کار دگری نیست
در میمنت ظل هما موهبت توستورنه هنر اینقدر به یک مشت پری نیست
جز درگه امید تو در روز قیامتاز آتش دوزخ به سوی خلد دری نیست
ایشان نجف به هر چه با این همه اجلالدر کرببلا سوی حسینت گذری نیست
چون زینب تو دید که شاهد شهدارجز داد جان درره جانان نظری نیست
بی یار و معین مانده به دست سپه شامدیگر ز پی نصرت او یک نفری نیست
زد دست به دامان شه تشنه لب و گفتای آنکه به غیر تو نبی را پسری نیست
اکنون که روی فکر پرستاری ما کنغیر از تو مددکار غریبان دگری نیست
بعد از تو به هنگام اسیری بره شامجز شمر و سنان همره ما همسفری نیست
می‌سوزم از این غم که برای تو پس از قتلدر قتلگه‌ ای تشنه جگر نوحه‌گری نیست
تنها نزد آتش به درون تو و لیلیبی‌شعله ز داغ علی اکبر جگری نیست
بر حال لب خشک و کبود از عطش توبی‌گریه و ماتم به جهان خشک و تری نیست
خنجر ز پی حنجر خشک تو کشیده استاز شمر به احوال تو بی‌ رحم‌تری نیست
از گندم ری بر نخوری ای عمر سعدخون ریختن سبط پیمبر هنری نیست
بنمای علاج دل پردرد سکینهکز بعد تو چون وی به جهان دربدری نیست
(صامت) مکن اندیشه ز عصیان که به کونینمداح حسین ابن علی را خبری نیست