در دریای سرمدست علی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Z.khansari صفحهٔ شاه مردان علی ابوطالب را به در دریای سرمدست علی منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{سرصفحه
{{سرصفحه
  | مطلع=شاه مردان علی ابوطالب
  | مطلع=در دریای سرمدست علی
  | نام شعر=شاه مردان
  | نام شعر=شاه مردان
  | شاعر = بدرالدّین (نورالدین) هلالی جغتایی استرآبادی
  | شاعر = هلالی جغتایی
  | مصحح =  
  | مصحح =  
  | بخشی از دیوان =
  | بخشی از دیوان =
  |قالب = مثنوی
  |قالب = مثنوی
  |وزن = فعلاتن مفاعلن فعلن
  |وزن = فعلاتن مفاعلن فعلن
  |موضوع = امیرالمومنین(ع)
  |موضوع = امام علی(ع)
  | قبلی =
  | قبلی =
  | بعدی =  
  | بعدی =  
خط ۲۱: خط ۲۱:
{{ب|ساقی شیرگیر سرمستان|زیر دستش همه زبردستان}}
{{ب|ساقی شیرگیر سرمستان|زیر دستش همه زبردستان}}
{{ب|در کف انگشت او کلیدی بود|در خیبر به آن کلید گشود}}
{{ب|در کف انگشت او کلیدی بود|در خیبر به آن کلید گشود}}
{{ب|وز سر ذوالفقار آن فیاض|رشتهٔ کفر را شده مقراض{{یاد|مقراض به معنی قیچی.}}}}
{{ب|وز سر ذوالفقار آن فیاض|رشتهٔ کفر را شده مقراض}}
{{ب|تا نجف بحر گوهرش صدفست|ریگ صحرای او در نجف است}}
{{ب|تا نجف بحر گوهرش صدفست|ریگ صحرای او در نجف است}}
{{ب|زیب این گلشن از جمال علیست|گل این باغ رنگ آل علیست}}
{{ب|زیب این گلشن از جمال علیست|گل این باغ رنگ آل علیست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۰۴

در دریای سرمدست علی شاه مردان از
هلالی جغتایی



در قالب مثنوی

با وزن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: امام علی(ع)
در دریای سرمدست علیجانشین محمدست علی
اسدالله سرور غالبشاه مردان علی ابوطالب
هر که با شیر حق زند پنجهشنجهٔ خویشتن کند رنجه
ساقی شیرگیر سرمستانزیر دستش همه زبردستان
در کف انگشت او کلیدی بوددر خیبر به آن کلید گشود
وز سر ذوالفقار آن فیاضرشتهٔ کفر را شده مقراض
تا نجف بحر گوهرش صدفستریگ صحرای او در نجف است
زیب این گلشن از جمال علیستگل این باغ رنگ آل علیست
بود عم‌زاده رسول خداچون رسول از خدا نبود جدا
چون دو کس ابن عم یکدگرندچون دو فرزند کان ز یک پدرند
پدران در نسب برابر همپسران در حسب برابر هم
گه سر خصم را جدا کردهگه سر خویش را فدا کرده
هر شهی وقت بزم زر بخشدشاه ما روز رزم سر بخشد
کرم خلق بخشش درمستگر کسی سر فدا کند کرم است
همه سرها فدای او باداهمه شاهان گدای او بادا