ای غریبی که لب‌تشنه بریدند سرت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =ای غریبی که لب‌تشنه بریدند سرت | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = نامه تشنه لبان | نام شاعر =همای شیرازی | قالب =غزل قصیده | وزن =فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت =مرثیه | زمان سرایش = معاصر | زبا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =ای غریبی که لب‌تشنه بریدند سرت
  | مطلع= ای غریبی که لب‌تشنه بریدند سرت
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = همای شیرازی
  | نام شعر = نامه تشنه لبان
  | مصحح =  
  | نام شاعر =همای شیرازی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل قصیده
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن =فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن  
  |قالب = غزل قصیده
  | موضوع =امام حسین(ع)
  |وزن = فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن  
  | مناسبت =مرثیه
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۱۴بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''ای غریبی که لب‌تشنه بریدند سرت''' مطلع شعری از [[همای شیرازی]] در گونه مرثیه امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل قصیده که در چهارده بیت با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن سروده شده است.
'''ای غریبی که لب‌تشنه بریدند سرت''' مطلع شعری از [[همای شیرازی]] در گونه مرثیه امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل قصیده که در چهارده بیت با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن سروده شده است.



نسخهٔ ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۹

ای غریبی که لب‌تشنه بریدند سرت از
همای شیرازی



در قالب غزل قصیده

با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

موضوع: امام حسین(ع)

ای غریبی که لب‌تشنه بریدند سرت مطلع شعری از همای شیرازی در گونه مرثیه امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل قصیده که در چهارده بیت با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن سروده شده است.

متن شعر

ای غریبی که لب‌تشنه بریدند سرتلاله‌سان سوخت ز داغ علی اصغر، جگرت
تشنه‌لب هیچ مسلمان نکُشد کافر راتو چه کردی که لب‌تشنه بریدند سرت
بی‌کس و تشنه‌لب و خسته و مجروح و غریبنه انیسی به کنار و نه طبیبی به سرت
کس به پهلوی تو نَنْشست به جز نیزه و تیرکس نیامد به جز از خنجر و پیکان، به برت
قد چون تیر تو از بهر چه گردیده کمانکوه اندوه که بشْکست بدینسان کمرت
ناله‌‌ی فاطمه، خشک و تر عالم سوزدگر لب خشک تو را بنْگرد و چشم ترت
گاه در شام به طشت زر و گاهی در دیرگه به خاکستر و گاهی به سنان است، سرت
واژگون چون نشد این طشت که در بزم یزیددید سر، زینب دل‌سوخته در طشت زرت
بر لب خشک تو، آبی پسر سعد نریختبا وجودی که بُوَد ساقی کوثر، پدرت
نامه‌ی تشنه‌لبان را ببر، ای باد صبابه سوی تربت زهرا، اگر افتد گذرت
بگو، ای بانوی جنّت سری از غرفه برآرغرقه در لجّه‌ی خون بین، رخ شمس و قمرت
روزی آخر خبری از دل بیمار بپرسمگر از حالت بیمار نباشد خبرت
تو دل‌آسوده و از چشمه‌ی کوثر، سیرابدخترانت همه لب‌تشنه و بی‌سر پسرت
بس که جان‌سوز بُوَد شعر روان تو «هما»آتش افکنْد به دل‌ها، سخن با اثرت

پانویس

منابع