ای همه خلق جهان شاهد یکتایی تو: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =ای همه خلق جهان شاهد یکتایی تو | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =غلامرضا سازگار | قالب =غزل | وزن =مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت =مدح و مرثیه | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعد...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =ای همه خلق جهان شاهد یکتایی تو
  | مطلع= ای همه خلق جهان شاهد یکتایی تو
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = غلامرضا سازگار
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =غلامرضا سازگار
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن =مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  |قالب = غزل
  | موضوع =امام حسین(ع)
  |وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  | مناسبت =مدح و مرثیه
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۸بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


'''ای همه خلق جهان، شاهد یکتایی تو''' مطلع شعری از [[غلامرضا سازگار]] در گونه مدح و مرثیه درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل در هشت بیت با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|ای همه خلق جهان، شاهد یکتایی تو|دل ما، بیتِ الهی ز دل‌آرایی تو}}
{{ب|ای همه خلق جهان، شاهد یکتایی تو|دل ما، بیتِ الهی ز دل‌آرایی تو}}
خط ۲۸: خط ۲۷:
{{ب|لالهٔ پرپر زهرایی و چشم «میثم»|گل در این باغ ندیده به شکوفایی تو}}
{{ب|لالهٔ پرپر زهرایی و چشم «میثم»|گل در این باغ ندیده به شکوفایی تو}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۳

ای همه خلق جهان شاهد یکتایی تو از
غلامرضا سازگار



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: امام حسین(ع)


ای همه خلق جهان، شاهد یکتایی تودل ما، بیتِ الهی ز دل‌آرایی تو
با وجود رُخ خونین و به خاک آلودهصورتی را نتوان یافت، به زیبایی تو
سجدهٔ شکر به مقتل پی هفتاد و دو داغبود آیینه‌ای از صبر و شکیبایی تو
دادی انگشتر خود را به عدو با انگشتزهی از بذل و جوان‌مردی و آقایی تو
چینِ اندوه، به پیشانی خورشید انداختآفتاب رُخِ بر نیزه تماشایی تو
نخل توحید، ز خون تو بقا یافت از آنچوب زد خصم به لب‌های مسیحایی تو
بس که بر پیکر تو، زخم روی زخم زدندگشت مشکل به یتیم تو شناسایی تو
لالهٔ پرپر زهرایی و چشم «میثم»گل در این باغ ندیده به شکوفایی تو