بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده‌ام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان = بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده‌ام | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر =بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده‌ام | نام شاعر = آذر خراسانی | قالب = غزل | وزن =مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن | موضوع = امام حسین(ع) | مناسبت =اربعین | زمان...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان = بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده‌ام
  | مطلع=بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده‌ام
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = آذر خراسانی
  | نام شعر =بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده‌ام
  | مصحح =  
  | نام شاعر = آذر خراسانی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب = غزل
  |قالب =غزل
  | وزن =مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  |وزن = مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  | موضوع = امام حسین(ع)
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | مناسبت =اربعین
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۸بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


'''اى وجه ذوالجلال چه والا نشسته‌ اى''' شعری آیینی از شاعر آیینی معاصر، [[آذر خراسانی]] درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل که در هشت بیت سروده شده است. وزن این شعر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن و در گونه مرثیه است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده‌ام|قامتی خم گشته از جور زمان آورده‌ام}}
{{ب|بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده‌ام|قامتی خم گشته از جور زمان آورده‌ام}}
خط ۲۸: خط ۲۶:
{{ب|ماجرای شام را آذر نویسد صبح و شام|ز ابتلای خود من او را در بیان آورده‌ام}}
{{ب|ماجرای شام را آذر نویسد صبح و شام|ز ابتلای خود من او را در بیان آورده‌ام}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۰۳

بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده‌ام از
آذر خراسانی



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: امام حسین(ع)


بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده‌امقامتی خم گشته از جور زمان آورده‌ام
بر مزار تو، حسینم اینک از شام خراباز زنان و کودکان یک کاروان آورده‌ام
از سفر باز آمدم، پرسی اگر از حال منپیکری نیلی برایت ارمغان آورده‌ام
تا مگر جوید مزار اصغر شیرین زبانمادرش را با قدی هم‌چون کمان آورده‌ام
بر سر قبر علم‌دار تو عبّاس رشیدخواهرش کلثوم را زاری‌کنان آورده‌ام
سیّد سجّاد را از کوفه در کربلابا دلی پر خون ز جور شامیان آورده‌ام
گنج را در گوشۀ ویران نهان کردم ولیزآن سه ساله دخترت نام و نشان آورده‌ام
ماجرای شام را آذر نویسد صبح و شامز ابتلای خود من او را در بیان آورده‌ام