در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم
  | مطلع=در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = ولی الله کلامی زنجانی
  | نام شعر =احساس پیری می کنم
  | مصحح =  
  | نام شاعر =ولی الله کلامی زنجانی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  |قالب =غزل
  | وزن =  
  |وزن =  
  | موضوع =امام حسین(ع)
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | مناسبت =عاشورا
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۷بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


{{همچنین ببینید|ولی الله کلامی زنجانی}}
'''در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم''' غزل شعری از  '''[[ولی الله کلامی زنجانی]]''' درباره [[امام حسین(ع)]] است. این شعر در قالب '''غزل''' و در گونه '''مناجات''' با وزن '''فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن''' است. این شعر در '''هفت بیت''' درباره مناجات با امام حسین(ع) سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم|بگذر از پیری كه احساس حقیری می كنم}}
{{ب|در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم|بگذر از پیری كه احساس حقیری می كنم}}
خط ۲۸: خط ۲۵:
{{ب|در حرم ناخوانده رفتم حضرت معشوق گفت|خود بیا، بی خود بیا مهمان پذیری می كنم}}
{{ب|در حرم ناخوانده رفتم حضرت معشوق گفت|خود بیا، بی خود بیا مهمان پذیری می كنم}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:اشعار عاشورایی]]
[[رده:شعر آیینی]]
[[رده:شاعر آیینی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۵

در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم از
ولی الله کلامی زنجانی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)


در جوانی بی حسین احساس پیری می كنمبگذر از پیری كه احساس حقیری می كنم
دولتِ عشقش بنازم با لباس نوكریدر سفارت خانه ی دل ها سفیری می كنم
من فقیر اهل بیتم لیك كَشكولم پُر استفخر بر تاجِ شهان با این فقیری می كنم
گفت زاهد از چه رو بر سینه محكم می زنیگفتم از آئینه ی دل گَردگیری می كنم
من اسیر رشته ی زلف حسینم، مدعیناز بر آزادگان با این اسیری می كنم
گر امیرالعاشقین این عشق را امضاء كندمی روم عرش و ملائك را امیری می كنم
در حرم ناخوانده رفتم حضرت معشوق گفتخود بیا، بی خود بیا مهمان پذیری می كنم