کارش میان معرکه بالا گرفته بود: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =کارش میان معرکه بالا گرفته بود
  | مطلع=کارش میان معرکه بالا گرفته بود
| تصویر =
| توضیح تصویر =
  | نام شعر =اینجا نیا
  | نام شعر =اینجا نیا
  | نام شاعر =محمد ارجمند
  | شاعر =محمد ارجمند
| مصحح =
| بخشی از دیوان =
| بخشی از مجموعه اشعار =
  | قالب =غزل
  | قالب =غزل
  | وزن =مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  | وزن =مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  | موضوع =حضرت مسلم(ع)
  | موضوع =حضرت مسلم(ع)
  | مناسبت =نهم ذی الحجه
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
  | بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۷بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =
| یادداشت =
}}
}}
{{شعر}}


{{همچنین ببینید|محمد ارجمند}}
'''کارش میان معرکه بالا گرفته بود''' مطلع شعری از  '''[[محمد ارجمند]]''' درباره حضرت مسلم(ع) است. این شعر در قالب غزل و در گونه مرثیه با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن و در هفت بیت سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{ب|کارش میان معرکه بالا گرفته بود|شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود}}
{{ب|کارش میان معرکه بالا گرفته بود|شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود}}
{{ب|تنها میان مردم بیعت‌فروش شهر|انبوه کینه دور و برش را گرفته بود}}
{{ب|تنها میان مردم بیعت‌فروش شهر|انبوه کینه دور و برش را گرفته بود}}
خط ۲۸: خط ۲۶:
{{ب|جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی|آن شعله‌ها برای همین پا گرفته بود}}
{{ب|جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی|آن شعله‌ها برای همین پا گرفته بود}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعربا موضوع حضرت مسلم(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۱

کارش میان معرکه بالا گرفته بود اینجا نیا از
محمد ارجمند



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: حضرت مسلم(ع)
کارش میان معرکه بالا گرفته بودشمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
تنها میان مردم بیعت‌فروش شهرانبوه کینه دور و برش را گرفته بود
دلواپس غریبیِ امروز خود نبوداما دلش به خاطر فردا گرفته بود
دیدی که از ارادت دیرینهٔ حسینیک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود
با سنگ، پای بیعت او مهر می‌زدندباور نكرد از همه امضا گرفته بود
این شهر خواب بود و ندانست قدر اوهر شب برای مردمش اِحیا گرفته بود
جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علیآن شعله‌ها برای همین پا گرفته بود