این اشک‌ها به پای شما آتشم زدند: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان = این اشک‌ها به پای شما آتشم زدند
  | مطلع= این اشک‌ها به پای شما آتشم زدند
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = سیدحمیدرضا برقعی
  | نام شعر =این اشک‌ها به پای شما آتشم زدند
  | مصحح =  
  | نام شاعر = سیدحمیدرضا برقعی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب = غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن =مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  |قالب = غزل
  | موضوع = امام حسین(ع)
  |وزن = مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  | مناسبت =
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | زمان سرایش =  
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۸ بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع = طوفان واژه‌ها
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


'''این اشک‌ها به پای شما آتشم زدند''' شعری آیینی از شاعر آیینی معاصر، [[سیدحمیدرضا برقعی]] درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل که در هشت بیت سروده شده است. وزن این شعر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن و در گونه مرثیه است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|این اشک‌ها به پای شما آتشم زدند|شکر خدا برای شما آتشم زدند}}
{{ب|این اشک‌ها به پای شما آتشم زدند|شکر خدا برای شما آتشم زدند}}
خط ۲۹: خط ۲۸:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


==پانویس==
طوفان واژه ها


==منابع==
==نکته ای از شعر==
* برقعی، سید محمدرضا، طوفان واژه‌ها، نشر فصل پنجم، ۱۳۹۲.
تصویرها و توصیفاتی که در شعر می‌بینیم، نشانگر صمیمیت زبان شاعر، آشنایی او با زبان و شیوه‌ی روایت مراثی در محافل عزاداری است، تا بدان‌جا که با کاربرد «آتشم زدند» به عنوان ردیف شعر و آفرینش مضمون‌های متنوع و متفاوت، به هر شکل ممکن بر این آشنایی صحّه می‌گذارد و تأکید می‌کند.اگر قرار باشد به دنبال تعریفی برای شعر ولایی و مصداق‌هایی برای آن باشیم، به‌یقین یکی از بهترین مصداق‌ها شعر زیر است که «عموم‌فهم» و «خصوص‌پسند» است و در سه عرصه‌ی لفظ، موسیقی و پیام، گام‌‌های بلندی برداشته است.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۴

این اشک‌ها به پای شما آتشم زدند از
سیدحمیدرضا برقعی



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: امام حسین(ع)


این اشک‌ها به پای شما آتشم زدندشکر خدا برای شما آتشم زدند
من جبرئیلِ سوخته بالم، نگاه کن!معراج چشم‌های شما آتشم زدند
سر تا به پا خلیلِ گلستان‌نشین شدمهر جا که در عزای شما آتشم زدند
از آن طرف مدینه و هیزم، از این طرفبا داغ کربلای شما آتشم زدند
بردند روی نیزه دلم را و بعد از آنیک عمر در هوای شما آتشم زدند
گفتم کجاست خانۀ خورشید شعله‌ور؟گفتند بوریای شما... آتشم زدند
دیروز عصر تعزیه‌خوانان شهرمانهمراه خیمه‌های شما آتشم زدند
امروز نیز نیّر و عمّان و محتشمبا شعر در رثای شما آتشم زدند


نکته ای از شعر

تصویرها و توصیفاتی که در شعر می‌بینیم، نشانگر صمیمیت زبان شاعر، آشنایی او با زبان و شیوه‌ی روایت مراثی در محافل عزاداری است، تا بدان‌جا که با کاربرد «آتشم زدند» به عنوان ردیف شعر و آفرینش مضمون‌های متنوع و متفاوت، به هر شکل ممکن بر این آشنایی صحّه می‌گذارد و تأکید می‌کند.اگر قرار باشد به دنبال تعریفی برای شعر ولایی و مصداق‌هایی برای آن باشیم، به‌یقین یکی از بهترین مصداق‌ها شعر زیر است که «عموم‌فهم» و «خصوص‌پسند» است و در سه عرصه‌ی لفظ، موسیقی و پیام، گام‌‌های بلندی برداشته است.