آتشفشان زخم منم داغ دیده‌ام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =آتشفشان زخم منم داغ دیده‌ام | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =سیدمسیح شاهچراغی | قالب =غزل | وزن = مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن | موضوع =حضرت زینب(س) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیات =...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =آتشفشان زخم منم داغ دیده‌ام
  | نام شعر= بهار به آتش کشیده
  | تصویر =
  | شاعر = سیدمسیح شاهچراغی
| توضیح تصویر =  
  | مصحح =  
  | نام شعر =
  | بخشی از دیوان =
  | نام شاعر =سیدمسیح شاهچراغی
  |قالب =غزل
  | قالب =غزل
  |وزن = مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  | وزن = مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
|موضوع = حضرت زینب(س)
| موضوع =حضرت زینب(س)
  | قبلی =
  | مناسبت =
| بعدی =  
  | زمان سرایش = معاصر
  | سال خورشیدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال میلادی =
  | تعداد ابیات =۸بیت
  | سال قمری =  
  | منبع =  
  | یادداشت =این شعر اشاره به زبان حال حضرت زینب(س) با امام حسین(ع) دارد.
}}
}}
'''آتشفشان زخم منم داغ دیده‌ام''' را شاعر آیینی [[سیدمسیح شاهچراغی]] درباره حضرت زینب(س) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در هشت بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|آتشفشان زخم منم داغ دیده‌ام|خاکسترم، بهار به آتش کشیده‌ام}}
{{ب|آتشفشان زخم منم داغ دیده‌ام|خاکسترم، بهار به آتش کشیده‌ام}}
خط ۲۸: خط ۲۴:
{{ب|با آرزوی صبحِ نگاهت، بهشت من|هر چه مصیبت است به جانم خریده‌ام}}
{{ب|با آرزوی صبحِ نگاهت، بهشت من|هر چه مصیبت است به جانم خریده‌ام}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت زینب(س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۲

بهار به آتش کشیده از
سیدمسیح شاهچراغی



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: حضرت زینب(س)
این شعر اشاره به زبان حال حضرت زینب(س) با امام حسین(ع) دارد.
آتشفشان زخم منم داغ دیده‌امخاکسترم، بهار به آتش کشیده‌ام
چشم بلا کشیدۀ من خون‌جگر شده‌ستاز باغ سرخ آینه‌ها، آه چیده‌ام
ققنوس‌های عاطفه را در فراق تواز شعله شعله‌های دلم آفریده‌ام
از لحظه‌ای که رفتی و دیگر ندیدمتمن کشتۀ وداع تو هستم، شهیده‌ام
گودال زخم جان به لبم کرد روی تلبی‌تابم از فراز و نشیبی که دیده‌ام
بزمی به پا کنید خوارج رسیده‌انداز این قبیل زخم‌زبان‌ها شنیده‌ام
کوهم که ایستاده‌ام و خم نمی‌شومشمشیر زخم‌خورده ولی آب‌دیده‌ام
با آرزوی صبحِ نگاهت، بهشت منهر چه مصیبت است به جانم خریده‌ام