مانند باران بود و بر دلها ترنّم داشت: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =مانند باران بود و بر دلها ترنّم داشت | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =حسین عباسپور | قالب =غزل | وزن =مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن | موضوع =امام حسن(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعدا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{سرصفحه | ||
| | | مطلع=مانند باران بود و بر دلها ترنّم داشت | ||
| | | نام شعر= | ||
| | | شاعر = حسین عباسپور | ||
| | | مصحح = | ||
| | | بخشی از دیوان = | ||
| قالب =غزل | | بخشی از مجموعه اشعار = | ||
| وزن =مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن | |قالب =غزل | ||
| موضوع =امام حسن(ع) | |وزن = مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن | ||
| | |موضوع =امام حسن(ع) | ||
| | | قبلی = | ||
| | | بعدی = | ||
| | | سال خورشیدی = | ||
| | | سال میلادی = | ||
| سال قمری = | |||
| یادداشت = | |||
}} | }} | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|مانند باران بود و بر دلها ترنّم داشت|مانند چشمه لطف سرشارش تداوم داشت}} | {{ب|مانند باران بود و بر دلها ترنّم داشت|مانند چشمه لطف سرشارش تداوم داشت}} | ||
خط ۲۳: | خط ۲۱: | ||
{{ب|از برکت دستان او شهری نمک میخورد|شهری که در آزردن قلبش تفاهم داشت}} | {{ب|از برکت دستان او شهری نمک میخورد|شهری که در آزردن قلبش تفاهم داشت}} | ||
{{ب|هم دوست هم دشمن نمک بر زخم او پاشید|او باز هم شوق هدایت، درد مردم داشت}} | {{ب|هم دوست هم دشمن نمک بر زخم او پاشید|او باز هم شوق هدایت، درد مردم داشت}} | ||
{{بیا نیمهشب همسایههایش را دعا میکرد|یا از غمی دیرینه با چاهی تکلم داشت}} | {{ب|بیا نیمهشب همسایههایش را دعا میکرد|یا از غمی دیرینه با چاهی تکلم داشت}} | ||
{{ب|مردابها هرچند قدرش را نفهمیدند|او باز باران ماند و بر دلها ترنّم داشت}} | {{ب|مردابها هرچند قدرش را نفهمیدند|او باز باران ماند و بر دلها ترنّم داشت}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۷
مانند باران بود و بر دلها ترنّم داشت | مانند چشمه لطف سرشارش تداوم داشت | |
در سفرهاش نان جوین خشک بود اما | در کیسۀ خیرات نان گرم گندم داشت | |
از برکت دستان او شهری نمک میخورد | شهری که در آزردن قلبش تفاهم داشت | |
هم دوست هم دشمن نمک بر زخم او پاشید | او باز هم شوق هدایت، درد مردم داشت | |
بیا نیمهشب همسایههایش را دعا میکرد | یا از غمی دیرینه با چاهی تکلم داشت | |
مردابها هرچند قدرش را نفهمیدند | او باز باران ماند و بر دلها ترنّم داشت |