باز این چه شورش است که در خلق عالم است: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==متن شعر== | ==متن شعر== | ||
بند اول | بند اول: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|باز این چه شورش است که در خلق عالم است|باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است}} | {{ب|باز این چه شورش است که در خلق عالم است|باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است}} | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
{{ب|جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند|گویا عزای اشرف اولاد آدم است}} | {{ب|جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند|گویا عزای اشرف اولاد آدم است}} | ||
{{ب|خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین|پروردهٔ کنار رسول خدا حسین}} | {{ب|خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین|پروردهٔ کنار رسول خدا حسین}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
بند دوم: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|کشتیشکستخوردهٔ طوفان کربلا|در خاک و خون تپیدهٔ میدان کربلا}} | |||
{{ب|گر چشم روزگار بر او زار میگریست|خون میگذشت از سر ایوان کربلا}} | |||
{{ب|نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک|زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا}} | |||
{{ب|از آب هم مضایقه کردند کوفیان|خوش داشتند حرمت مهمان کربلا}} | |||
{{ب|بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید|خاتم، ز قحط آبْ سلیمان کربلا}} | |||
{{ب|زآن تشنگان هنوز به عَیّوق میرسد|فریاد العطش ز بیابان کربلا}} | |||
{{ب|آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم|کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا}} | |||
{{ب|آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد|کز خوفِ خصم، در حرم، افغان بلند شد}} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
نسخهٔ ۲۰ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۸
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شعر | ترکیب بند محتشم |
نام شاعر | محتشم کاشانی |
قالب | ترکیب بند(۱۲بندی) |
وزن | مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن |
موضوع | امام حسین(ع) |
مناسبت | مرثیه |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | هر بند دارای ۸ بیت |
باز این چه شورش است که در خلق عالم است مطلع ترکیب بند شعری مرثیه گونه از محتشم کاشانی درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب ترکیب بند دوازده بندی که هر بند آن هشت بیت با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن سروده شده است.
متن شعر
بند اول:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است | باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است | |
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین | بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است | |
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو | کار جهان و خلق جهان جمله در هم است | |
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب | کآشوب در تمامی ذرات عالم است | |
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست | این رستخیز عام که نامش محرم است | |
در بارگاه قدس که جای ملال نیست | سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است | |
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند | گویا عزای اشرف اولاد آدم است | |
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین | پروردهٔ کنار رسول خدا حسین |
بند دوم:
کشتیشکستخوردهٔ طوفان کربلا | در خاک و خون تپیدهٔ میدان کربلا | |
گر چشم روزگار بر او زار میگریست | خون میگذشت از سر ایوان کربلا | |
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک | زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا | |
از آب هم مضایقه کردند کوفیان | خوش داشتند حرمت مهمان کربلا | |
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید | خاتم، ز قحط آبْ سلیمان کربلا | |
زآن تشنگان هنوز به عَیّوق میرسد | فریاد العطش ز بیابان کربلا | |
آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم | کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا | |
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد | کز خوفِ خصم، در حرم، افغان بلند شد |