برای خواندن اول یاد میگیرند الفبا را: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =برای خواندن اول یاد میگیرند الفبا را | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =محمدحسین ملکیان | قالب = قصیده | وزن =مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن | موضوع =حضرت فاطمه(س) | مناسبت =مدح و مرثیه | زمان سرایش = معاصر...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==متن شعر== | ==متن شعر== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب||الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را}} | {{ب|برای خواندن اول یاد میگیرند الفبا را|الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را}} | ||
{{ب|خدا از خلق عالم بیت زهرا بود مقصودش|بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشانها را}} | {{ب|خدا از خلق عالم بیت زهرا بود مقصودش|بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشانها را}} | ||
{{ب|ستون خانه را تا عرش بالا برد و نادانها|بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را}} | {{ب|ستون خانه را تا عرش بالا برد و نادانها|بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را}} |
نسخهٔ ۱۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۵۱
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | محمدحسین ملکیان |
قالب | قصیده |
وزن | مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن |
موضوع | حضرت فاطمه(س) |
مناسبت | مدح و مرثیه |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۵بیت |
برای خواندن اول یاد میگیرند الفبا را مطلع شعری از شاعر معاصر محمدحسین ملکیان است. این شعر در قالب غزل در پانزده بیت درباره حضرت فاطمه(س) با وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن سروده شده و مناسب ایام فاطمیه است. این شعر در گونه مدح و مرثیه است.
متن شعر
برای خواندن اول یاد میگیرند الفبا را | الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را | |
خدا از خلق عالم بیت زهرا بود مقصودش | بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشانها را | |
ستون خانه را تا عرش بالا برد و نادانها | بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را | |
چه میفهمد کسی این در برای شخص پیغمبر | تداعی میکند دروازۀ عرش معلا را | |
اگر توحیدشان را با حضور قلب میخواندند | نمیانداختند امروز پشت گوش «اَسری» را | |
اگر یکبار میخواندند کوثر را چه میدیدند؟ | مقام حضرت زهرا سلاماللهعلیها را | |
اگر روی لب گلدسته حرفی جز علی باشد | به مسجد میدهم ترجیح، معبد را، کلیسا را | |
چه میبینم خدا وا شد به جایی پای بعضیها | که بیرخصت محمد هم به آن نگذاشته پا را | |
دری را با لگد وا میکنند اکنون که جبرائیل | بر ایوانش نوشته آیۀ «اِنّا فَتَحنا» را | |
دری را با لگد وا میکنند اکنون که میکائیل | از آن در میبرد هر روز و هر شب رزق دنیا را | |
دری را با لگد وا میکنند اکنون که عزرائیل | بر آن با نیت قربت کشیده بال و پرها را | |
اگر در بشکند شاید بفهمند اهل این کوچه | که در یک تُنگ جا دادهست پیغمبر دو دریا را | |
اگر بیرون بیاید از غلاف صبرِ حیدر، تیغ | حریفی نیست بین جمعیت این مرد تنها را | |
ولی مولا شدن تنها به تیغ و زورِ بازو نیست | خدا این بار میخواهد بسنجد صبر مولا را | |
نگردید ای جماعت قبر زهرا را نمییابید | علی تنها درون سینه جا میداد غمها را |