دلم جواب بلی می‌دهد صلای تو را: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''دلم جواب بَلی می‌دهد صلای تو را''' شعری در موضوع مناجات اثر شهریار است که در فضای شعری عرفانی، معنوی و در قالب غزل سروده شده است. == معرفی == شعر دلم جواب بلی می دهد صلای تو را از اشعار توحیدی مناجاتی سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهری...» ایجاد کرد)
 
خط ۱۴: خط ۱۴:
{{ب|به جبر گر همه عالم رضای من طلبند|من اختیار کنم زآن میان رضای تو را}}
{{ب|به جبر گر همه عالم رضای من طلبند|من اختیار کنم زآن میان رضای تو را}}
{{ب|دلِ شکستۀ من گفت «شهریارا» بس|که من به خانۀ خود یافتم خدای تو را}}
{{ب|دلِ شکستۀ من گفت «شهریارا» بس|که من به خانۀ خود یافتم خدای تو را}}
{{پایان شعر}}
== اشعار و آثار دیگر ==
شهریار شعرهای آیینی زیادی به [[فارسی]] و [[ترکی]] سروده است که از مهم‌ترین آنها شعر [[علی ای همای رحمت]] است. این شعر معروف در وصف [[امام علی(ع)]] به زبان فارسی سروده است.
{{شعر}}
{{ب|علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را|که به ماسوا فکندی همه سایه هما را}}
{{پایان شعر}}
از دیگر اشعار معروف شهریار شعر [[شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین]] است که در رثای [[امام حسین(ع)]] سروده شد.
{{شعر}}
{{ب|شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین|روح دل با کاروان کربلا دارد حسین}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}



نسخهٔ ‏۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۴

دلم جواب بَلی می‌دهد صلای تو را شعری در موضوع مناجات اثر شهریار است که در فضای شعری عرفانی، معنوی و در قالب غزل سروده شده است.

معرفی

شعر دلم جواب بلی می دهد صلای تو را از اشعار توحیدی مناجاتی سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار (۱۲۸۵ – ۱۳۶۷ش) است. این شعر در قالب غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است. سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار با گروه اجرایی کنگره بزرگداشت شهریار به مطلع این شعر اشاره داشته است.[۱]

متن شعر

دلم جواب بَلی می‌دهد صلای تو راصلا بزن که به جان می‌خرم بلای تو را
به‌جاست کز غم دل رنجه باشم و دل‌تنگمگر نه در دل من تنگ کرده جای تو را
تو از دریچۀ دل می‌روی و می‌آییولی نمی‌شنود کس صدای پای تو را
غبار فقر و فنا توتیای چشمم کنکه خضر راه شوم چشمۀ بقای تو را
خوشا طلاق تن و دلکشا تلاقی روحکه داده با دل من وعدۀ لقای تو را
شبانی‌ام هوس است و طواف کعبۀ طورمگر به گوش دلی بشنوم صدای تو را
به جبر گر همه عالم رضای من طلبندمن اختیار کنم زآن میان رضای تو را
دلِ شکستۀ من گفت «شهریارا» بسکه من به خانۀ خود یافتم خدای تو را

پانویس

منابع