دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوخت: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوخت | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =حسن بیاتانی | قالب = غزل | وزن =مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع | موضوع =حضرت فاطمه(س) | مناسبت =مرثیه | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد...» ایجاد کرد) |
Z.khansari (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{سرصفحه | ||
| | | مطلع=دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوخت | ||
| | | نام شعر= | ||
| | | شاعر = حسن بیاتانی | ||
| | | مصحح = | ||
| | | بخشی از دیوان = | ||
| قالب = غزل | |قالب =غزل | ||
| وزن =مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع | |وزن = مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع | ||
| موضوع =حضرت فاطمه(س) | |موضوع = حضرت فاطمه(س) | ||
| | | قبلی = | ||
| | | بعدی = | ||
| | | سال خورشیدی = | ||
| | | سال میلادی = | ||
| | | سال قمری = | ||
| یادداشت =این شعر در تاریخ ۹۵/۱۲/۵ در دیدار شاعران آیینی با رهبر انقلاب توسط بیاتانی خوانده شده است. | |||
}} | }} | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوخت|هیأت میان «وای مادر» داشت میسوخت}} | {{ب|دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوخت|هیأت میان «وای مادر» داشت میسوخت}} | ||
خط ۳۲: | خط ۳۰: | ||
{{ب|ما عشق را پشت در این خانه دیدیم|زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت}} | {{ب|ما عشق را پشت در این خانه دیدیم|زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۲
دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوخت | هیأت میان «وای مادر» داشت میسوخت | |
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد | محراب مینالید منبر داشت میسوخت | |
جانکاه قرآنی که زیر دست و پا بود | جانکاهتر آیات کوثر داشت میسوخت | |
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد | باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت | |
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست | ناصر که آب آورد، سنگر داشت میسوخت | |
آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد | عباس زخمی بود، اصغر داشت میسوخت | |
سربند یازهرای محسن غرق خون بود | سجاد، از سجده که سر برداشت، میسوخت | |
باید به یاران شهیدم میرسیدم | خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت | |
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست | در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت | |
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند | گودال، گل میداد؛ خنجر داشت میسوخت | |
شب بود؛ بعد از شام برگشتم به خانه | دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت | |
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم | زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت |