شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =فتحعلی شاه قاجار | قالب =غزل | وزن = | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۷بیت | منبع = }} '''شوری...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{سرصفحه
| مطلع=شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود
| نام شعر=
| شاعر = فتحعلی شاه قاجار
| مصحح =
| بخشی از دیوان =
| بخشی از مجموعه اشعار =
|قالب =غزل
|وزن =
|موضوع = امام حسین(ع)
| قبلی =
| بعدی =
| سال خورشیدی =
| سال میلادی =
| سال قمری =
| یادداشت =
}}
{{جعبه اطلاعات شعر
{{جعبه اطلاعات شعر
  | عنوان =شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود
  | عنوان =شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود
خط ۱۴: خط ۳۱:
  | منبع =  
  | منبع =  
}}
}}
'''شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود''' را شاعر آیینی [[فتحعلی شاه قاجار]] درباره امام حسین(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه در هفت بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود|از روز ازل، کشته شدن در نظرش بود}}
{{ب|شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود|از روز ازل، کشته شدن در نظرش بود}}
خط ۲۷: خط ۴۰:
{{ب|جان داد لب تشنه، دریغا! به لب آب|شاهی که علی ساقی کوثر پدرش بود}}
{{ب|جان داد لب تشنه، دریغا! به لب آب|شاهی که علی ساقی کوثر پدرش بود}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۱

شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود از
فتحعلی شاه قاجار



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)
شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود
اطلاعات شعر
نام شاعرفتحعلی شاه قاجار
قالبغزل
موضوعامام حسین(ع)
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۷بیت


شوری که حسین بهر شهادت به سرش بوداز روز ازل، کشته شدن در نظرش بود
بگْذاشت قدم تا که به میدان شهادتدل جای دگر، دیده به جای دگرش بود
تیری که رها می‌شود از شَست مخالفخاکم به دهن! سینۀ آن شه، سپرش بود
آن دم که بریدند لب تشنه، سرش راسیلاب، روان از مژۀ چشم ترش بود
بر پیکر او، گر چه بُدی زخم فراوانداغی بتر از زخم، به روی جگرش بود
زخمی که به تن داشت ز شمشیر و سنان بودداغی که به دل داشت ز مرگ پسرش بود
جان داد لب تشنه، دریغا! به لب آبشاهی که علی ساقی کوثر پدرش بود