یاد دیدار تو ای دوست ز خاطر نشود: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۰: خط ۳۰:
{{ب|جان حیران به لب آمد به تمنای وصال|بیم آن است که وصل تو مقدر نشود}}
{{ب|جان حیران به لب آمد به تمنای وصال|بیم آن است که وصل تو مقدر نشود}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
[[رده:شعرهای غزل درباره امام مهدی(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۶

یاد دیدار تو ای دوست ز خاطر نشود از
سیدمحمدحسن میر جهانی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: امام مهدی(ع)
یاد دیدار تو ای دوست ز خاطر نشودآن چنان کرده به دل جای که دیگر نشود
از غم هجر تو تا چند بسوزم شب و روزترسم از آن که لقای تو میسر نشود
با خیالت سوی هر خیل رود خیل خیالخود محال است که منصور و مظفر نشود
از پس ختم رسل گر چه بود فرض محالنبی ار خلق شود کس چو پیمبر نشود
صد هزاران شود از خلق چو کوثر به یقینبر همه غیر علی ساقی کوثر نشود
مادر دهر هزاران اگر آرد دخترهم چو زهرا یکی از آن همه دختر نشود
بر جوانان جنان غیر دو فرزند رسولهیچ کس در دو جهان سید و سرور نشود
غیر آن نه گهر پاک که از نسل حسینبه وجود آمده کس حجت داور نشود
گر هزاران جهان قائم بالامر شوندبجز از قائم برحق کس دیگر نشود
تا به کی مهدی موعود بسوزم به امیددوره غیبتت از چیست که آخر نشود
جان حیران به لب آمد به تمنای وصالبیم آن است که وصل تو مقدر نشود