مسیح خوانده مرا وقت امتحان من است: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =مسیح خوانده مرا وقت امتحان من است | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =سیدمحمد بابامیری | قالب = غزل | وزن =مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن | موضوع =وهب بن عبدالله(ع) | مناسبت =مرثیه | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =مسیح خوانده مرا وقت امتحان من است
  | مطلع=مسیح خوانده مرا وقت امتحان من است
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = سیدمحمد بابامیری
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =سیدمحمد بابامیری
  | بخشی از دیوان =
  | قالب = غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن =مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  |قالب =غزل
  | موضوع =وهب بن عبدالله(ع)
  |وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
  | مناسبت =مرثیه
  |موضوع =وهب بن عبدالله(ع)
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۶بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
{{شعر}}


'''مسیح خوانده مرا وقت امتحان من است''' شعری از [[سیدمحمد بابامیری]] از شعرای آیینی معاصر است. این شعر مرثیه گونه در قالب غزل در شش بیت در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن با موضوع وهب بن عبدالله(ع) سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{ب|مسیح خوانده مرا وقت امتحان من است|زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است}}
{{ب|مسیح خوانده مرا وقت امتحان من است|زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است}}
{{ب|از آسمان چهارم، مسیح می‌بارد|چقدر منتظر رعدِ آسمان من است}}
{{ب|از آسمان چهارم، مسیح می‌بارد|چقدر منتظر رعدِ آسمان من است}}
خط ۲۶: خط ۲۵:
{{ب|اگرچه بعد تو صحراست خانه‌ام امّا|چه باک؟ زینب کبری هم‌آشیان من است}}
{{ب|اگرچه بعد تو صحراست خانه‌ام امّا|چه باک؟ زینب کبری هم‌آشیان من است}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعربا موضوع وهب بن عبدالله(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۹

مسیح خوانده مرا وقت امتحان من است از
سیدمحمد بابامیری



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: وهب بن عبدالله(ع)
مسیح خوانده مرا وقت امتحان من استزمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
از آسمان چهارم، مسیح می‌باردچقدر منتظر رعدِ آسمان من است
برو که پیکر مصلوب و بی‌سرت مادردر امتداد مسیرِ خدا، نشان من است
به کف بگیر سرت را برای یاری عشقسرت مقدمهٔ سرخ داستان من است
نماز آخر خود را اقامه کن در خونبرو که بدرقه‌ات نغمهٔ اذان من است
اگرچه بعد تو صحراست خانه‌ام امّاچه باک؟ زینب کبری هم‌آشیان من است