چه‌قدر بی‌تو شكستم چه‌قدر واهمه كردم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =چه‌قدر بی‌تو شكستم، چه‌قدر واهمه كردم
  | مطلع=چه‌قدر بی‌تو شكستم، چه‌قدر واهمه كردم
| تصویر =
| توضیح تصویر =
  | نام شعر =چه قدر بی تو شکستم
  | نام شعر =چه قدر بی تو شکستم
  | نام شاعر =حسین دارند
  | شاعر =حسین دارند
| مصحح =
| بخشی از دیوان =
| بخشی از مجموعه اشعار =
  | قالب =غزل
  | قالب =غزل
  | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
  | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
  | موضوع =حضرت رقیه(س)
  | موضوع =حضرت رقیه(س)
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
  | بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۶بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =
| یادداشت =
}}
}}
{{شعر}}


'''پدر آخر چرا دنیا به ما آسان نمی‌گیرد''' را شاعر آیینی [[حسین دارند]] درباره حضرت رقیه(س) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در شش بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{ب|چه‌قدر بی‌تو شكستم، چه‌قدر واهمه كردم|چه‌قدر نام تو را مثل آب، زمزمه كردم}}
{{ب|چه‌قدر بی‌تو شكستم، چه‌قدر واهمه كردم|چه‌قدر نام تو را مثل آب، زمزمه كردم}}
{{ب|خیال آب نبستم به جز دو دست عمویم|اگر نگاه به رؤیای نهر علقمه کردم}}
{{ب|خیال آب نبستم به جز دو دست عمویم|اگر نگاه به رؤیای نهر علقمه کردم}}
خط ۲۶: خط ۲۵:
{{ب|پدر به داغ دل عمّه‌ام، به فاطمه سوگند|مرا ببخش، اگر شكوه بی‌مقدّمه كردم}}
{{ب|پدر به داغ دل عمّه‌ام، به فاطمه سوگند|مرا ببخش، اگر شكوه بی‌مقدّمه كردم}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعربا موضوع حضرت رقیه(س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۱

چه‌قدر بی‌تو شكستم، چه‌قدر واهمه كردم چه قدر بی تو شکستم از
حسین دارند



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: حضرت رقیه(س)
چه‌قدر بی‌تو شكستم، چه‌قدر واهمه كردمچه‌قدر نام تو را مثل آب، زمزمه كردم
خیال آب نبستم به جز دو دست عمویماگر نگاه به رؤیای نهر علقمه کردم
سرود كودكی‌ام در خزان حادثه خشكیدپس از تو قطع امید، ای بهار، از همه كردم
نكرده هیچ دلی در هجوم نیزه و آتشتحمّلی كه از آن اضطراب و همهمه كردم
شكفت غنچۀ خورشید از خرابۀ جانمهمین كه با تو دلم را به خواب، زمزمه كردم
پدر به داغ دل عمّه‌ام، به فاطمه سوگندمرا ببخش، اگر شكوه بی‌مقدّمه كردم