کنار پیکر خود التهاب را حس کرد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان = کنار پیکر خود التهاب را حس کرد
  | مطلع=کنار پیکر خود التهاب را حس کرد
| تصویر =
| توضیح تصویر =
  | نام شعر =تبسم زهرا
  | نام شعر =تبسم زهرا
  | نام شاعر =محمدعلی مجاهدی
  | شاعر =محمدعلی مجاهدی
| مصحح =
| بخشی از دیوان =
| بخشی از مجموعه اشعار =
  | قالب = غزل
  | قالب = غزل
  | وزن = مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
  | وزن = مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
  | موضوع =حضرت عباس(ع)
  | موضوع =حضرت عباس(ع)
  | مناسبت = مرثیه
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
  | بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات = ۸بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =
| یادداشت =
}}
}}
{{شعر}}


'''کنار پیکر خود التهاب را حس کرد''' اثر شعری [[محمدعلی مجاهدی]] است. این شعر در قالب غزل در گونه مرثیه در هشت بیت سروده شده است. مجاهدی این شعر را در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن و در موضوع حضرت عباس(ع) سروده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{ب|کنار پیکر خود التهاب را حس کرد|حضور شعله‌ورِ آفتاب را حس کرد}}
{{ب|کنار پیکر خود التهاب را حس کرد|حضور شعله‌ورِ آفتاب را حس کرد}}
{{ب|هنوز نبض نگاهش سرِ تپیدن داشت|که گرمی نفس هم‌رکاب را حس کرد}}
{{ب|هنوز نبض نگاهش سرِ تپیدن داشت|که گرمی نفس هم‌رکاب را حس کرد}}
خط ۲۸: خط ۲۷:
{{ب|و شیهه‌ای و سواری که می‌شود از دور|خروش شعله‌ور انقلاب را حس کرد}}
{{ب|و شیهه‌ای و سواری که می‌شود از دور|خروش شعله‌ور انقلاب را حس کرد}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:اشعار غزل]]
[[رده:اشعار درباره حضرت عباس(ع)]]
[[رده:اشعار آیینی]]
[[رده:اشعار بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۶

کنار پیکر خود التهاب را حس کرد تبسم زهرا از
محمدعلی مجاهدی



در قالب غزل

با وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن

موضوع: حضرت عباس(ع)
کنار پیکر خود التهاب را حس کردحضور شعله‌ورِ آفتاب را حس کرد
هنوز نبض نگاهش سرِ تپیدن داشتکه گرمی نفس هم‌رکاب را حس کرد
و پیش از آن که بگوید برادرم دریابحضور فاطمه را، بوتراب را، حس کرد
نگاه ملتمس او خیال پرسش داشتکه در تبسّم زهرا جواب را حس کرد
عطش سراغ وی آمد ولی نگفت انگارصدای گریۀ بانوی آب را حس کرد
کدام داغ به جان امامِ عشق نشستکه با تمام وجود التهاب را حس کرد
همین که ماه به یاد دو دست او افتادقلم قلم شدن آفتاب را حس کرد
و شیهه‌ای و سواری که می‌شود از دورخروش شعله‌ور انقلاب را حس کرد