کیست این آوای کوهستانی داوود با او: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =کیست این آوای کوهستانی داوود با او | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =سعید بیابانکی | قالب =غزل | وزن =فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت =مرثیه | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =کیست این آوای کوهستانی داوود با او
  | مطلع=کیست این آوای کوهستانی داوود با او
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = سعید بیابانکی
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =سعید بیابانکی
  | بخشی از دیوان =
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | قالب =غزل
  | قالب =غزل
  | وزن =فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
  | وزن =فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
  | موضوع =امام حسین(ع)
  | موضوع =امام حسین(ع)
  | مناسبت =مرثیه
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
  | بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۸بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =
| یادداشت =
}}
}}
{{شعر}}


'''کیست این آوای کوهستانی داوود با او''' مطلع شعری از [[سعید بیابانکی]] در گونه مرثیه درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل در هشتبیت با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{ب|کیست این آوای کوهستانی داوود با او|هُرم صدها دشت با او، لطف صدها رود با او}}
{{ب|کیست این آوای کوهستانی داوود با او|هُرم صدها دشت با او، لطف صدها رود با او}}
{{ب|نیزه نیزه زخم با او، کاسه کاسه داغ با من|چشمه چشمه اشک با من، خیمه خیمه دود با او}}
{{ب|نیزه نیزه زخم با او، کاسه کاسه داغ با من|چشمه چشمه اشک با من، خیمه خیمه دود با او}}
خط ۲۸: خط ۲۷:
{{ب|صبح فردا کوهساران شاهد میلاد اویند|سرخی هفتاد و یک خورشید خون آلود با او}}
{{ب|صبح فردا کوهساران شاهد میلاد اویند|سرخی هفتاد و یک خورشید خون آلود با او}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۳

کیست این آوای کوهستانی داوود با او از
سعید بیابانکی



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

موضوع: امام حسین(ع)
کیست این آوای کوهستانی داوود با اوهُرم صدها دشت با او، لطف صدها رود با او
نیزه نیزه زخم با او، کاسه کاسه داغ با منچشمه چشمه اشک با من، خیمه خیمه دود با او
ای نسیم آهسته پا بگذار سوی خیمه‌گاهشگوش کن انگار نجوا می‌کند معبود با او
هرکه امشب تشنگی را یک سحر طاقت بیاردمی‌گذارد پا به یک دریای نامحدود با او
همرهان بار سفر بربسته‌اند انگار و تنهاتشنگی مانده‌ست در این ظهر قیراندود با او
مرگ عمری پا به پایش رفت سرگردان و خستهتا که زیر سایۀ شمشیرها آسود با او
از چه ای غم قصۀ تنهایی‌اش را می‌نگاریاو که صدها کهکشان داغ مکرّر بود با او
صبح فردا کوهساران شاهد میلاد اویندسرخی هفتاد و یک خورشید خون آلود با او