در دریای سرمدست علی
در دریای سرمدست علی | جانشین محمدست علی | |
اسدالله سرور غالب | شاه مردان علی ابوطالب | |
هر که با شیر حق زند پنجه | شنجهٔ خویشتن کند رنجه | |
ساقی شیرگیر سرمستان | زیر دستش همه زبردستان | |
در کف انگشت او کلیدی بود | در خیبر به آن کلید گشود | |
وز سر ذوالفقار آن فیاض | رشتهٔ کفر را شده مقراض | |
تا نجف بحر گوهرش صدفست | ریگ صحرای او در نجف است | |
زیب این گلشن از جمال علیست | گل این باغ رنگ آل علیست | |
بود عمزاده رسول خدا | چون رسول از خدا نبود جدا | |
چون دو کس ابن عم یکدگرند | چون دو فرزند کان ز یک پدرند | |
پدران در نسب برابر هم | پسران در حسب برابر هم | |
گه سر خصم را جدا کرده | گه سر خویش را فدا کرده | |
هر شهی وقت بزم زر بخشد | شاه ما روز رزم سر بخشد | |
کرم خلق بخشش درمست | گر کسی سر فدا کند کرم است | |
همه سرها فدای او بادا | همه شاهان گدای او بادا |