لباس کهنه بپوشید زیر پیرهنش
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شعر | لباس کهنه |
نام شاعر | وصال شیرازی |
قالب | غزل |
موضوع | امام حسین(ع) |
مناسبت | مرثیه |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۰بیت |
لباس کهنه بپوشید زیر پیرهنش مطلع شعری از وصال شیرازی در گونه مرثیه درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل در ده بیت سروده شده است.
متن شعر
لباس کهنه بپوشید، زیر پیرهنش | مگر که بر نکشد خصم بدمنش ز تنش | |
لباس کهنه چه حاجت؟ که زیر سمِّ ستور | تنی نماند که پوشند جامه یا کفنش | |
که گفت از تن او برکشید خصم لباس؟ | لباس کی بود او را که پاره شد بدنش | |
نه، جسم یوسف زهرا چنان لگد کوب است | کزو توان به پدر برد بوی پیرهنش | |
زمانه خاک چمن را به خاک عدوان داد | تو در فغان که چه شد ارغوان و یاسمنش | |
نه گل، تو گر سر خاری در این چمن دیدی | بیا و آب ده از جویبارِ چشم منش | |
عیالش ار نه به همره در این سفر بودی | ازو خبر نرسیدی به مردم وطنش | |
بلی ز خاک، صبا بر تنش کفن پوشاند | بیافتی اثری گر ز جسم مُمتحنش | |
ز دستگاه سلیمان فلک اثر نگذاشت | مگر که روح قُدُس ساخت حرفی از دهنش | |
دهان کجا که نماید تلاوت قرآن | به غیر خاتمی، آن هم به دست اهرمنش |