دیگر دلم به سیر چمن وا نمی‌شود

از ویکی تراث

دیگر دلم به سیر چمن وا نمی‌شود از
غلامرضا سازگار



در قالب غزل

موضوع: امام کاظم(ع)
دیگر دلم به سیر چمن وا نمی‌شوددیگر نشاط هم نفس ما نمی‌شود
حتی اگر مسیح طبیب دلم شوددارد جراحتی که مداوا نمی‌شود
موسی اگر کند گذری سوی کاظمیندیگر روان به وادی سینا نمی‌شود
از زخم‌های سلسله چون یاد آورمزنجیر شعله از جگرم وا نمی‌شود
یک تن نگفت سلسله در آن سیاه چالدرمان زخم گردن مولا نمی‌شود
حبس و شکنجه قعر سیه چال و سلسلهاین احترام یـوسف زهرا نمی‌شود
گویی که آن ستمگر حق ناشناس راجز با شکنجه عقده دل وا نمی‌شود
معصومه تسلیت که نصیب تو بعد از ایندیـگر زیـارت رخ بـابا نمی‌شـود
مولای من کسی است که در حبس سال‌هاغـافل دمی ز حی تعـالی نمی‌شود
میثم هر آنچه بر سر عبد خدا رودعبد خداست بنـده دنیـا نمی‌شود