ماند چون نعش حسین تشنهلب در آفتاب
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | محمد رسولی |
قالب | قصیده |
وزن | فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن |
موضوع | مصیبت عاشورا |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۰بیت |
ماند چون نعش حسین تشنهلب در آفتاب را صامت بروجردی در رثای مصیبت امام حسین(ع) در روز عاشورا سروده است. این شعر در قالب قصیده در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن در ده بیت است.
متن شعر
ماند چون نعش حسین تشنهلب در آفتاب | میندانم از چه زبور بست دیگر آفتاب؟ | |
ز خم تیره و نیزه و شمشیر عدوان بس نبود؟ | از چه میتابید بر آن جسم بیسر آفتاب؟ | |
بود گر در دامن زهرا سر آن تشنهلب | از چه نامد شرمش از خاتون محشر آفتاب؟ | |
گشت راس شاه دین چون از زمین بکنی بلند | حیرتم سر زد چرا از کوه خاور آفتاب؟ | |
سر برهنه پا برهنه کودکان بیپدر | خار ره بر پا بدل اخگر به پیکر آفتاب | |
دید چون نیلی رخ اطفال را از جور شمر | کرد موج حون روان از دیده تر آفتاب | |
چادر عصمت چو بردند از سر زینب، فکند | شب کلاه خسروی در چرخ از سر آفتاب | |
سر برهنه دید زینب را چو در بزم یزید | شد نهان در ابر از شرم پیمبر آفتاب | |
همچو بخت زینب و کلثوم شد از غم سیاه | بسکه زد دست عزا بر سینه و سر آفتاب | |
(صامتا) از خانهات تا این رقم شد آشکار | گشت از آه جهانسوزت مکدر آفتاب |