شب است و دشت هیاهوی مبهمی دارد
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | محمدجواد غفورزاده |
قالب | غزل |
وزن | مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن |
موضوع | امام حسین(ع) |
مناسبت | شام غریبان |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۳بیت |
شب است و دشت هیاهوی مبهمی دارد مطلع شعری از محمدجواد غفورزاده در گونه مرثیه درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل در سیزده بیت با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است.
متن شعر
شب است و دشت، هیاهوی مبهمی دارد | ستارهسوختهای، صحبت از غمی دارد | |
شب است و بر لب شطّ فرات، زمزمهایست | به پای نخل که گیسوی درهمی دارد | |
شب است و ماه به هر خیمهای که مینگرد | نشسته مادری و بزم ماتمی دارد | |
شب است و دشت، به خون خفته؛ خیمه، سوخته است | به وسعت ابدیّت، جهان غمی دارد | |
شب است و سنگ صبوری به ناله میگوید | کجاست دُرّ یتیمی که همدمی دارد؟ | |
شب است و دختر معصوم سیدالشهدا | برای نوحهگری، فرصت کمی دارد | |
شب است و سایۀ اهریمنی شتابآلود | رَود به سوی سلیمان که خاتمی دارد | |
شب است و داغِ جگرسوزِ سینۀ مظلوم | ز اشک فاطمه، امّید مرهمی دارد | |
شب است و این همه غم، در عوالم ملکوت | خدا گواست، پیمبر چه عالمی دارد | |
شب است و ماتم اصغر گرفته است، رباب | ز گاهوارۀ او، چشم برنمیدارد | |
شب است و قافلهسالار شاهدان شهید | به دست، مشعل و بر دوش، پرچمی دارد | |
شب است و بر سر سجّادهای پُر از اخلاص | بلندقامت عصمت، قد خمی دارد | |
شب است و زینبِ دور از حسین میداند | نفس کشیدنِ بیاو، چه ماتمی دارد |