بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | ایوب پرندآور |
قالب | غزل |
وزن | فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن |
موضوع | حضرت قاسم(ع) |
مناسبت | مرثیه |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۵بیت |
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است شعری از ایوب پرندآور از شعرای آیینی معاصر است. این شعر مرثیه گونه در قالب غزل در پنج بیت در وزن با موضوع حضرت قاسم(ع) سروده شده است.
متن شعر
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است | ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است | |
دستخطی حسنی داشت که ثابت میکرد | سیزده سال، به دنبال حسینی شدن است | |
جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد | خواست با عشق بگوید که عمو، جانِ من است | |
ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی | تیرها پر بگشایید که او هم حسن است | |
نه فرات و نه زمین، هیچ کسی درک نکرد | راز این تشنه که آمادهٔ دریا شدن است |