زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | سروی |
قالب | غزل |
موضوع | حضرت زینب(س) |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۴بیت |
زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت را شاعر معاصر سروی درباره حضرت زینب(س) سروده است. این شعر در قالب غزل و در گونه مرثیه در چهارده بیت سروده شده است.
متن شعر
زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت | اهل عالم را ز کار خویش حیران کرد و رفت | |
از زمین کربلا تا کوفه و شام خراب | هر کجا بنهاد پا فتحی نمایان کرد و رفت | |
با لسان مرتضی از ماجرای نینوا | خطبه ی جانسوز اندر کوفه عنوان کرد و رفت | |
با کلام جان فزا اثبات دین حق نمود | عالمی را دوستدار اهل ایمان کرد و رفت | |
بر فراز نی چو آن قرآن ناطق را بدید | با عمل آن بی قرین، تفسیر قرآن کرد و رفت | |
در دیار شام بر پا کرد از نو انقلاب | سنگر اهل ستم را سست بنیان کرد و رفت | |
خطبه ی قرّا، بیان فرمود در کاخ یزید | کاخ استبداد را از ریشه ویران کرد و رفت | |
شام، غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود | وقت رفتن شام را شام غربان کرد و رفت | |
زین خطب اتمام حجت کرد بر کافر دلان | کافران را مستحقّ نار و نیران کرد و رفت | |
از کلام حق پسندش شد حقیقت آشکار | اهل حق را شامل الطاف یزدان کرد و رفت | |
شام غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود | وقت رفتن شام را شام غریبان کرد و رفت | |
دخت شه را بعد مردن در خرابه جاى داد | گنج را در گوشه ویرانه پنهان کرد و رفت | |
ز آتش دل بر مزار دختر سلطان دین | در وداع آخرین شمعى فروزان کرد و رفت | |
با غم دل چون که مى شد وارد بیت الحزن | «سروىِ» دل خسته را محزون و نالان کرد و رفت |