دود بود و دود بود و دود بود
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | حسن لطفی |
قالب | غزل |
وزن | فاعلاتن مفاعلن فعلن |
موضوع | حضرت زهرا(س) |
مناسبت | فاطمیه |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۱بیت |
دود بود و دود بود و دود بود مطلع شعری از حسن لطفی در گونه مصیبت درباره حضرت زهرا(س) است. این شعر در قالب غزل در یازده بیت با وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است.
متن شعر
دود بود و دود بود و دود بود | گل میان آتش نمرود بود | |
شعله می پیچید بر گرد بهار | خون دل می خورد تیغ ذوالفقار | |
یک طرف گلبرگ اما بی سپر | یک طرف دیوار بود و میخ در | |
میخ یاد صحبت جبریل بود | شاهد هر رخصت جبریل بود | |
قلب آهن را محبت نرم کرد | میخ از چشمان زینب شرم کرد | |
شعله تا از داغ غربت سرخ شد | میخ کم کم از خجالت سرخ شد | |
گفت با در رحم کن سویش مرو | غنچه دارد، سوی پهلویش مرو | |
حمله طوفان سوی دود شمع کرد | هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد | |
روز، رنگ تیره ی شب را گرفت | مجتبی چشمان زینب را گرفت | |
پای لیلی چشم مجنون می گریست | میخ بر سر می زد و خون می گریست | |
جوی خون نه تا به مسجد رود بود | دود بود ودود بود و دود بود |