ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند

از ویکی تراث
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۰ توسط Eskandari (بحث | مشارکت‌ها)
ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند
اطلاعات شعر
نام شعرای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند
نام شاعرفواد کرمانی
قالبقصیده
وزنمفاعیلن مفاعیلن فعولن
موضوعامام حسین(ع)
زبانفارسی
تعداد ابیات۱۵بیت


ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند مطلع شعر آیینی است که آن را شاعر آیینی فواد کرمانی صاحب اثر شمع جمع سروده است. فواد کرمانی از جمله ستایشگران اهل بیت(ع) است که در کنار مدیحه‌سرایی به سرودن شعر می‌پرداخته است. از او دیوان شعری به نام «شمع جمع» مشتمل بر مدح و مراثى ائمه(ع)، غزلیات عرفانى، ترجیع‌ بند و رباعیات منتشر شده است.

معرفی شعر

شعر ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند را فتح الله قدسی کرمانی متخلص به فواد از شاعران آیینی معاصر سروده است. فواد بیشتر از سبک عراقى پیروى مى‌کرده است. این قصیده 14 بیت دارد که در قالب قصیده با وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن سروده شده است. فضای شعری این قصیده در مدح امام حسین(ع) است. او در این شعر تکرار صنعت ادبی تضاد در بسیاری از ابیات را به کار برده است. سروده های عاشورایى فؤاد کرمانى از زمان خود او تاکنون مورد استفاده مداحان و محافل ادبی با محوریت عاشورا قرار گرفته‌است. شعر ای که به عشقت اسیر از شعرهای پر تکرار در دهه های اخیر است. وى با دستگاه‌هاى موسیقى ایرانى آشنایى داشته‌است و شاید به همین آشنایى باشد که در اوزان مطنطن عروضى آثارش از دیگر شاعران متمایز گردیده‌است.

متن شعر

ای که به عشقت اسیر، خیل بنی آدمندسوختگان غمت، با غم دل خرمند
هر که غمت را خرید، عشرت عالم فروختبا خبران غمت بی خبر از عالمند
در شکن طرّه ات، بسته دل عالمی استو آن همه دلبستگان، عقده گشای همند
یوسف مصر بقا، در همه عالم توییدر طلبت مرد و زن، آمده با درهمند
تاج سر بوالبشر، خاک شهیدان توستکاین شهدا تا ابد، فخر بنی آدمند
در طلب اشک ماست، رونق مرآت دل کاین دُرر با فروغ، پرتو جام جمند
چون به جهان خرّمی، جز غم روی تو نیستباده کشان غمت، مست شراب غمند
عقد عزای تو بست، سنت اسلام و بس سلسله ی کائنات، حلقه ی این ماتمند
گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلندخیل ملک در رکوع، پیش لوایت خمند
خاک سر کوی تو، زنده کند مرده رازان که شهیدان او، جمله مسیحا دمند
هردم از این کشتگان، گر طلبی بذل جاندر قدمت جان فشان، با قدمی محکمند
سرّ خدای ازل، غیب در اسرار توست سرّ تو با سرّ حق، خود ز ازل توأَمند
محرم سرّ حبیب، نیست به غیر از حبیب پیک و رسل در میان، محرم و نامحرمند
در غم جسمت ” فؤاد ” ، اشک نبارد چراکاین قطرات عیون، زخم تو را مرهمند

توضیح شعر

یکی از درون‌مایه‌های شعر عاشورایی خود «غم» و «عشق» حسینی بوده است و شعرا به زبان‌های مختلف همواره این غم را ستوده‌اند و تقدیس کرده‌اند و از آن صیانت کرده‌اند. از ماندگارترین سروده‌های عاشورایی با درون‌مایه‌ی غم و عشق حسینی می‌توان از این غزل فؤاد کرمانی نام برد. او در این غزل مدح باشکوه سیدالشهدا(علیه‌السلام) را با مدح غم او و کربلای او و دلدادگان او آمیخته است.

انتخاب وزنی دوری و طرب‌انگیز در توصیف غم و تکرار صنعت ادبی تضاد در بسیاری از ابیات (سوختگان غم و خرم‌اند، غم و عشرت، خرید و فروخت، باخبران و بی‌خبران، دلبستگان و عقده‌گشا، محرم و نامحرم، زنده و مرده و...) باعث موفقیت شاعر شده است، تا مخاطب بتواند خُرّمی و بهجت و سرور این غم بزرگ را از عمق جان بچشد. نگاه باشکوه عرفانی به بندگی امام حسین(علیه‌السلام) و عزای او نیز در این شعر به اثربخشی بیشتر شعر و عمق محتوایی آن کمک کرده است.

پانویس

منابع