ای در غمت همین نه دو عالم گریسته
ای در غمت همین نه دو عالم گریسته | چندین هزار عالم و آدم گریسته | |
عالم چگونه بر تو نگرید؟ کز این عزا | جدّ تو، مهتر همه عالم گریسته | |
نامت کنایتی است که تا رفته بر زبان | سنگ ار شنیده زار، نم غم گریسته | |
تنها نه روح نوح بُوَد بر تو نوحهگر | کارواح انبیا همه با هم گریسته | |
ادریس و شیث و یوشع و داوود و هود و لوط | الیاس و خضر و صالح و آدم گریسته | |
در صحن خلد، موسی عمران شکستهدل | در بام چرخ، عیسی مریم گریسته | |
تا کعبه دید هجر تو، ای مستجار دین! | خیف و منا و مشعر و زمزم گریسته | |
پیوندِ تارِ اشک، دمی نگْسلد ز هم | آری دو دیده بر تو دمادم گریسته | |
صبح از چه آفتاب کند لالهگون، طلوع؟ | خونابه بر هلال محرّم گریسته | |
بر زخمهای کاریات، این چشم خونفشان | هر چند بیش گریه کند، کم گریسته | |
چون ذرّه ذرّه را دل از این غصّه، خون بُوَدآیا روان فاطمه زین غصّه چون بُوَد؟ | {{{2}}} |