دلش را بردهای هر وقت صحبت کردهای بانو
دلش را بردهای هر وقت صحبت کردهای بانواز قاسم صرافاندر قالب غزلبا وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلنموضوع: حضرت خدیجه(س) |
دلش را بردهای هر وقت صحبت کردهای بانو | محمد را، چنین غرقِ محبت کردهای بانو | |
تو پیش از وحی، ایمان داشتی، اعجاز عشق این است | به قلبت اقتدا، پیش از نبوت کردهای بانو | |
به محراب دو ابرویش، تماشا کردهای حق را | میان معبد چشمش، عبادت کردهای بانو | |
اگر زر باختی، بردی دل ماه دو عالم را | چه سودی، در میان این تجارت کردهای بانو | |
تمام هستیِ حق: کوثرش، سهم تو شد، زیرا | تمام هستیات را، نذرِ اُمّت کردهای بانو | |
نبودی در خُم، اما با علی داماد و مولایت | به لطف دست زهرایت، تو بیعت کردهای بانو | |
چه دُرّی، در دل دلدادگی دیدی، که از دنیا | به یک پیراهن کهنه، قناعت کردهای بانو | |
به آن دست کریمت، دارم امّیدی که در محشر | ببینم شاعرت را هم شفاعت کردهای بانو |