دلجويی پير
دلجويی پيراز امام خمینیدر قالب غزلموضوع: عرفانی |
دست آن شيخ ببوسيد كه تكفيرم كرد | محتسب را بنوازيد كه زنجيرم كرد | |
معتكف گشتم از اين پس به در پير مغان | كه به يك جرعه می از هر دو جهان سيرم كرد | |
آب كوثر نخورم منّت رضوان نبرم | پرتو روی تو ای دوست جهانگيرم كرد | |
دل درويش به دست آر كه از سرّ الست | پرده برداشته آگاه ز تقديرم كرد | |
پير ميخانه بنازم كه به سر پنجه ی خويش | فانيم كرده عدم كرده و تسخيرم كرد | |
خادم درگه پيرم كه ز دلجويی خود | غافل از خويش نمود و زبر و زيرم كرد |