ای کربلا ای کعبه ی عشق و امیدم
ای کربلا ای کعبه ی عشق و امیدم | بعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم | |
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمد | من زینبم کز رنج دوری ها خمیدم | |
هر روز دیدم کربلای تازه ای را | ای کربلا تا بر سر کویت رسیدم | |
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد | جان کَنده ام تا رَخت در این جا کشیدم | |
از بهر انجام رسالت، زنده ماندم | گر زنده ام من، زنده ی هر دم شهیدم | |
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا | تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم | |
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادی | چندان که در هر جا شهامت آفریدم | |
اما دو جا دست غمم از پا در آورد | بی خود ز خود گشتم، گریبان بر دریدم | |
یک جا که دشمن بر لبانت چوب می زد | یک جا سرت چون بر فراز نیزه دیدم | |
بشنیده بودم صوت قرآنت بسی لیک | نشنیده بودم من زِ نی، کآن هم شنیدم | |
داغ دل من، کمتر از زخم تنت نیست | این را گواهی می دهد موی سپیدم |