ای یاد تو در عالم آتش زده بر جان ها
ای یاد تو در عالم آتش زده بر جان ها | هر جا ز فراق تو ، چاک است گریبان ها | |
نامت چو به لب آید ، همراه بُوَد با آه | از شوق تو در دل ها ، برپا شده طوفان ها | |
ای گلشن دین سیراب ، با اشک محبّانت | از خون تو شد رنگین ، هر لاله به بستان ها | |
بسیار حکایت ها ، گردیده کهن امّا | جانسوز حدیث تو ، تازه است به دوران ها | |
هر چند پریشانی ، شد حاصل عشّاقت | با یاد تو از هر سو ، جمعند پریشان ها | |
یک جان به ره جانان ، دادی و خدا داند | کز یاد تو چون سوزد ، تا روز جزا جان ها | |
در دفتر آزادی ، نام تو به خون ثبت است | شد ثبت به هر دفتر ، با خون تو عنوان ها | |
این سان که تو جان دادی ، در راه رضای حق | آدم به تو می نازد ، ای اشرف انسان ها | |
قربانی اسلامی ، با همّت مردانه | ای مفتخر از عزمت ، همواره مسلمان ها | |
قربانگه عشق تو ، شد قبله ی اهل دل | زین کعبه ی جان افزا ، آرایش ایمان ها | |
عشّاق بلاپرور ، خود را چو برند از یاد | با دوست چنین بندند ، بی واسطه پیمان ها | |
مدح تو نه بتوان گفت ، ای سرور جانبازان | کاین وصف نمی گنجد ، در دفتر و دیوان ها |