ادبیات آیینی:حال اطفال خود ای پیشرو قافله بین
(تغییرمسیر از حال اطفال خود ای پیشرو قافله بین)
حال اطفال خود ای پیشرو قافله بین | گردن سلسلهای، بسته به یک سلسله بین | |
به سر خار مغیلان، به ره شام بلا | دلشکسته همه را پای پُر از آبله بین | |
ای که نزدیکتر از جان به تنی، زینب را | مدّ آهی به میان من و خود فاصله بین | |
گه سرت را به سنان بینم و گاهی به تنور | زندهام باز، مرا صبر نگر، حوصله بین | |
سر بازار سر ماه بنیهاشم را | اندر این مشغله در محفل ما، مشعله بین | |
سر اصغر به سر نیزه بُوَد پیش رباب | ای سبک سیر! به سنگیندلی حرمله بین | |
معنی بسمله در ابروی اکبر بنگر | خال آن صفحهی رو، نقطهی این بسمله بین | |
پیش آن صفحه که «جودی»، رقم نام تو زد | روی خورشید فلک را، ورق باطله بین |