دريای فنا

از ویکی تراث
دريای‏‏ فنااز امام خمینیدر قالب غزلموضوع: عرفانی
كاش روزی‏‏ به سر كوی‏‏ توام منزل بودكه در آن شادی‏‏ و اندوه مراد دل بود
كاش از حلقه‏‏ ی‏‏ زلفت گرهی‏‏ در كف بودكه گره باز كن عقده‏‏ ی‏‏ هر مشكل بود
دوش كز هجر تو دل حالت ظلمتكده داشتياد تو شمع فروزنده‏‏ ی‏‏ آن محفل بود
دوستان می‏‏زده و مست و ز هوش افتادهبی‏‏ نصيب آنكه در اين جمع چو من عاقل بود
آنكه بشكست همه قيد ظلوم است و جهولو آنكه از خويش و همه كون و مكان غافل بود
در بر دلشدگان علم حجاب است حجاباز حجاب آنكه برون رفت بحقّ جاهل بود
عاشق از شوق به دريای‏‏ فنا غوطه‏‏ ور استبی‏‏خبر آنكه به ظلمتكده‏‏ ی‏‏ ساحل بود
چون به عشق آمدم از حوزه‏‏‏‏ ی‏‏ عرفان ديدمآنچه خوانديم و شنيديم همه باطل بود