در سرخی غروب نشسته سپیده‌‌ات

از ویکی تراث

در سرخی غروب نشسته سپیده‌‌ات از
سیدمحمدجواد شرافت



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: حضرت قاسم(ع)


در سرخی غروب نشسته سپیده‌‌اتجان بر لبم ز عمر به پایان رسیده‌ات
آخر دل عموی تو را پاره پاره کردآوای ناله‌های بریده بریده‌ات
در بین این غبار به سوی تو آمدماز روی ردّ خونِ به صحرا چکیده‏‌ات
خون گریه می‌کنند چرا نعل اسب‌ها؟سخت است روضهٔ تن د‏ر خون تپیده‌ات
بر بیت بیت پیکر تو خیره مانده‌امآه ای غزل چگونه ببینم قصیده‌ات
باید که می‌شکفت گل زخم بر تنتاز بس خدا شبیه حسن آفریده‌ات