پا گرفته در دلم آتشی پنهان شده

از ویکی تراث

پا گرفته در دلم آتشی پنهان شده از
حسن لطفی



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن فاعلن، فاعلاتن فاعلن

موضوع: عبدالله بن الحسن(ع)
پا گرفته در دلم آتشی پنهان شدهبند بندم آتش و سینه آتش‌دان شده
اشک‌هایم می‌چکد بر لبت یعنی که بازآسمان تشنه‌ام، موسم باران شده
بین این گودال سرخ، در دل این قتلگاهدیدمت تنهاترین، غرق در طوفان شده
نیزه‌ای خون می‌گریست، پای زخم کاری‌اشقصد زخمی تازه داشت، دشنه‌ای پنهان شده
صد نیستان ناله را، هر نفس سر می‌دهمبی سر و سامان توست، آه سرگردان شده