پروانه شد تا شعله‌ور سازد پرش را

از ویکی تراث

پروانه شد تا شعله‌ور سازد پرش را از
حیدر منصوری



در قالب غزل

با وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع

موضوع: عبدالله بن الحسن(ع)
پروانه شد تا شعله‌ور سازد پرش راپیچید در شوق شهادت باورش را
داغ گلویش تازه شد از قحطی آبوقتی به خنجر داد زخم حنجرش را
با رود جاری کرد در دشتی عطشناکآن دست‌های کوچک و نام‌آورش را
تا لحظه‌ای دیگر عمویش زنده باشدانداخت بر وی، کودکانه پیکرش را
با کاروان، بعد از غروب سرخ خورشیدبر نیزه می‌بردند در غربت سرش را