نمایش مبدأ برای غریبم جز تو می دانم رفیق و آشنایی نیست

{{سرصفحه شعر
 | مطلع=غریبم جز تو می دانم رفیق و آشنایی نیست
 | نام شعر=
 | شاعر =علی محمد مؤدب
 | مصحح = 
 | بخشی از دیوان =
 |قالب =غزل
 |وزن = 
 |موضوع = مناجات با خدا(ماه رمضان)
 | قبلی =
 | بعدی = 
 | سال خورشیدی = 
 | سال میلادی =
 | سال قمری = 
 | یادداشت =
}}
{{شعر}}
{{ب|غریبم جز تو می دانم رفیق و آشنایی نیست|صدایت می زند اندوه من، جز تو خدایی نیست}}
{{ب|بلد یا نابلد سوی تو می پوید نیاز من|که جز ناز تو در شش سوی عالم ماجرایی نیست}}
{{ب|همین هیچم که محتاج تو هستم هرچه فرمایی|همین هیچم همین هم بر درت کم ادعایی نیست}}
{{ب|کجاها رفته ام در جستجو، برگشته ام خالی|کجایی ای که خالی از تو می دانم که جایی نیست}}
{{ب|تو را می خوانم امشب بر بلندی های فریادم|ببین در کوهسار ناله جز بغضم صدایی نیست}}
{{ب|عجیب از این و آن آزرده ام بی تاب و بیمارم|فقیر آب و نان را جز نگاه تو دوایی نیست}}
{{ب|چنین پاشیده گرد مرگ در هر کو فراموشی|که جز نام تو در هستی دگر دارالشفایی نیست}}
{{ب|سبک تر آه پیمایی کنید ای اشک های من|که از اهل نظر من دیدم اینجا رد پایی نیست}}
{{ب|یمن تا شام می سوزند صدها خیمه در داغت|به خون غلتیده سقا، دستگیر و آشنایی نیست}}
{{ب|چه می گوید صدای گریه نوزادگان هر سو|که جز فریاد اصغر در نی عالم نوایی نیست}}
{{ب|فدای بانگ هل من ناصرت ای غرق خون خورشید!|همه تن پاسخم جانا کزین خوشتر صلایی نیست}}
{{ب|پر از شور قیامت، هر شهید تازه لبیکی است|به غیر از عهد عاشورا جهان را ماجرایی نیست}}
{{پایان شعر}}