نمایش مبدأ برای نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت

{{سرصفحه شعر
 | مطلع=نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت
 | نام شعر=
 | شاعر =عاطفه جوشقانیان
 | مصحح = 
 | بخشی از دیوان =
 |قالب =غزل
 |وزن = مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
 |موضوع =شعر توحیدی
 | قبلی =
 | بعدی = 
 | سال خورشیدی = 
 | سال میلادی =
 | سال قمری = 
 | یادداشت =
}}
{{شعر}}
{{ب|نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت|خدا را یاد کرد، از خلقت انسان برایم گفت}}
{{ب|«أَلَم أَعْهَد إِلَيكُم يا بَنی آدَم» برایم خواند|از آن عهدی که آدم بست -آن پیمان- برایم گفت}}
{{ب|برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق می‌زد|به یاد نوح بود از کشتی و طوفان برایم گفت}}
{{ب|به ابراهیم و موسی و به اِل‌یاسین سلامی کرد|به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت}}
{{ب|«محبت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک»|زمین را زیر و رو کرد از غم پنهان برایم گفت}}
{{ب|سپس «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا» را بر زبان آورد|نگاهی سوی مولا کرد، از ایمان برایم گفت}}
{{ب|مرا خوف و رجای حرف‌هایش جذب خود می‌کرد|که آیه آیه از «تکویر» و «اَلرَّحمان» برایم گفت}}
{{ب|هزار و چندصد سال است در دل حرف‌ها دارد|شکایت کرد و از عصیان و از نسیان برایم گفت}}
{{ب|سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالَم را|سراپا گوش بودم آنچه را قرآن برایم گفت}}
{{پایان شعر}}