نمایش مبدأ برای پیش چشمان همه دست به زانو اُفتاد

{{سرصفحه شعر
 | مطلع= پیش چشمان همه دست به زانو افتاد
 | نام شعر= 
 | شاعر =حسن لطفی
 | مصحح = 
 | بخشی از دیوان =
 |قالب =غزل
 |وزن = 
 |موضوع = حضرت علی اکبر(ع)
 | قبلی =
 | بعدی = 
 | سال خورشیدی =
 | سال میلادی =
 | سال قمری = 
 | یادداشت =
}}
{{شعر}}
{{ب|پیش چشمان همه دست به زانو اُفتاد|خواست تا پاشود ای وای که با رو اُفتاد}}
{{ب|باید او پاشود از  خاک جگر جمع کند|یک عبا پَهن کُنَد تا که پسر جمع کند}}
{{ب|پیرمَرد است عصا خواست ولی خندیدند|او کم آورد  عبا خواست ولی خندیدند}}
{{ب|این اَنارِ حرم است آه چرا ریخته است|چقدر حضرت اکبر به عبا ریخته است}}
{{ب|تا علی رفت به دنبالِ دلش راه اُفتاد|قبلِ شهزاده ببین رویِ زمین شاه اُفتاد}}
{{ب|یک "پدرجانِ"دگر از پسرش خواست نشد|این جوانمُرده پس از این کمرش راست نشد}}
{{ب|پیشِ چشمان همه دست به زانو اُفتاد|بغلش کرد ولی حیف که بازو اُفتاد}}
{{ب|هیچکَس زیرِ بغلهایِ پدر را نگرفت|دست تنهاست کسی جایِ پدر را نگرفت}}
{{ب|نیزه‌ای خورد تکان از جگرش داد کشید|دست بر سینه که زد با پسرش داد کشی}}
{{ب|غارتِ قامتش اینجا صلواتی شده بود|بدنش با شن و شمشیر چه قاطی شده بود}}
{{ب|ساعتی از بدنش از بدنش تیغ کشید|با دو انگشتِ خودش از دهنش تیغ کشید}}
{{ب|لَخته لَخته زِ دهانش چقدر خون آورد|تکیه می‌داد به آن نیزه که بیرون آورد}}
{{ب|بِینِ آغوش کشیدش  تَنِ او بند نَشُد|خواست تا بوسه بگیرد همه دیدند نَشُد}}
{{ب|کاش سمتِ حرم اکبر نَبَرَد برخیزد|عمه‌اش دست به معجر نَبَرَد برخیزد}}
{{ب|از علمدار کمک خواست که خواهر را بُرد|خواهری آمد و با خود دو برادر را بُرد}}
{{ب|پیشِ چشمان همه دست به زانو اُفتاد|دید پَهلویِ علی را و به پهلو اُفتاد}}
{{ب|به عبا جمع نمود و به عبا پَهنَش کرد|بُرد در خیمه کنارِ شهدا پَهنَش کرد}}
{{ب|عصر شد خیمه‌ی آتش زده با دختر سوخت|هم عبا سوخت و هم خیمه و هم اکبر}}
{{پایان شعر}}