تا تو شدی کشته ما، بی‌‌سر و سامان شدیم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان = تا تو شدی کشته ما، بی‌‌سر و سامان شدیم | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر =تا تو شدی کشته و ما | نام شاعر = غروی اصفهانی | قالب = ترکیب بند(بند۱۵) | وزن = | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت = مرثیه عاشورایی | زمان سرایش = معاصر...» ایجاد کرد)
 
خط ۲۰: خط ۲۰:
==معرفی==
==معرفی==
«اصغرا اگر ز عطش تشنه و بي تاب شدي» اثر شعری غروی اصفهانی است. این شعر مرثیه بند پانزدهم از ترکیب بند شانزده بندی است که در نه بیت سروده شده است.
«اصغرا اگر ز عطش تشنه و بي تاب شدي» اثر شعری غروی اصفهانی است. این شعر مرثیه بند پانزدهم از ترکیب بند شانزده بندی است که در نه بیت سروده شده است.
غروی اصفهانی شعر «اصغرا گر زعطش تشنه و بی تاب شدی» را در وصف مصائب[[امام حسین(ع)]] در روز عاشورا سروده است.
غروی اصفهانی شعر «اصغرا گر زعطش تشنه و بی تاب شدی» را در وصف مصائب [[امام حسین(ع)]] در روز عاشورا سروده است.
 
==متن شعر==
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}

نسخهٔ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۳

تا تو شدی کشته ما، بی‌‌سر و سامان شدیم
اطلاعات شعر
نام شعرتا تو شدی کشته و ما
نام شاعرغروی اصفهانی
قالبترکیب بند(بند۱۵)
موضوعامام حسین(ع)
مناسبتمرثیه عاشورایی
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۹بیت


اصغرا اگر ز عطش تشنه و بي تاب شدي را غروی اصفهانی درباره امام حسین(ع) سروده است.

معرفی

«اصغرا اگر ز عطش تشنه و بي تاب شدي» اثر شعری غروی اصفهانی است. این شعر مرثیه بند پانزدهم از ترکیب بند شانزده بندی است که در نه بیت سروده شده است. غروی اصفهانی شعر «اصغرا گر زعطش تشنه و بی تاب شدی» را در وصف مصائب امام حسین(ع) در روز عاشورا سروده است.

متن شعر

تا تو شدی کشته ما، بی‌‌سر و سامان شدیمیک‌سره سر‌گشته‌ی کوه و بیابان شدیم
خیمه و خرگاه ما، رفت به باد فنابه لجّه‌ی غم اسیر، دچار توفان شدیم
از فلک عزّ و جاه، به روی خاک سیاهبه چاه غم سرنگون، چو ماه کنعان شدیم
ز کعبه‌ی کوی تو، به حسرت روی توبه حلقه‌ی فرقه‌ای، ز بت‌پرستان شدیم
ای سر تو بر سنان! شمع ره کاروانبه مهر روی تو ما، شهره‌ی دوران شدیم
ز جور خون‌خوارگان، تو سربلندیّ و ماز دست نظّارگان، سر به گریبان شدیم
پرده‌گیان تو را، حجات عزّت دریدتا که تماشاگه، پرده‌نشینان شدیم
گاه به زندان غم، حلقه‌ی ماتم‌زدهبه کنج ویرانه ‌گاه، چو گنج شایان شدیم
چو ساربان عزا، نواخت بانگ رحیلسر تو شد روی نی، گم‌شدگان را دلیل

پانویس

منابع