رفتم من و، هوای تو از سر نمی‌رود: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =رفتم من و، هوای تو از سر نمی‌رود | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =جودی خراسانی | قالب =غزل | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن | موضوع = امام حسین(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیا...» ایجاد کرد)
 
خط ۲۰: خط ۲۰:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|رفتم من و، هوای تو از سر نمی‌رود|داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمی‌رود}}
{{ب|رفتم من و، هوای تو از سر نمی‌رود|داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمی‌رود}}
{{ب|برخیز تا رویم برادر، که خواهرت|تنها به سوی روضهٔ مادر، نمی‌رود}}
{{ب|برخیز تا رویم، برادر! که خواهرت|تنها به سوی روضه‌ی مادر نمی‌رود}}
{{ب|گر بی‌تو زینب تو کند جایْ در وطن|از خجلتش به نزد پیمبر نمی‌رود}}
{{ب|خواهم بَرَم عیال تو را در وطن ولی|لیلا ز روی مرقد اکبر نمی‌رود}}
{{ب|از روی تربت تو که «دار الشّفای» اوست|سوی حجاز، عابد اطهر نمی‌رود}}
{{ب|سوز گلوی خشک تو! اندر لب فرات|ما را زِ یاد تا لب کوثر نمی‌رود}}
{{ب|سوز گلوی خشک تو! اندر لب فرات|ما را زِ یاد تا لب کوثر نمی‌رود}}
{{ب|پهلوی چاک‌خورده‌ات از نیزه‌ی سنان|ما را ز یاد تا صف محشر نمی‌رود}}
{{ب|تا گوشهٔ لحد شودم جا، ز خاطرم|کنج تنور خولی کافر نمی‌رود}}
{{ب|تا گوشهٔ لحد شودم جا، ز خاطرم|کنج تنور خولی کافر نمی‌رود}}
{{ب|زآن لعل لب، تلاوت قرآن به نوک نی|از خاطرم به حقّ پیمبر! نمی‌رود}}
{{ب|بزم یزید و طشت زر و چوب خیزران|هرگز ز یاد زینب مضطر نمی‌رود}}
{{ب|بزم یزید و طشت زر و چوب خیزران|هرگز ز یاد زینب مضطر نمی‌رود}}
{{ب|«جودی» ز یاد آن لب خشکیده‌ات، شها!|گر در جنان رود، لب کوثر نمی‌رود}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱۵ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۰

رفتم من و، هوای تو از سر نمی‌رود
اطلاعات شعر
نام شاعرجودی خراسانی
قالبغزل
وزنمفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
موضوعامام حسین(ع)
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۵بیت


رفتم من و، هوای تو از سر نمی‌رود را شاعر آیینی جودی خراسانی درباره زبان حال حضرت زینب(س) با همسرش امام حسین(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در پنج بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن می‌باشد.

متن شعر

رفتم من و، هوای تو از سر نمی‌رودداغ غمت ز سینهٔ خواهر نمی‌رود
برخیز تا رویم، برادر! که خواهرتتنها به سوی روضه‌ی مادر نمی‌رود
گر بی‌تو زینب تو کند جایْ در وطناز خجلتش به نزد پیمبر نمی‌رود
خواهم بَرَم عیال تو را در وطن ولیلیلا ز روی مرقد اکبر نمی‌رود
از روی تربت تو که «دار الشّفای» اوستسوی حجاز، عابد اطهر نمی‌رود
سوز گلوی خشک تو! اندر لب فراتما را زِ یاد تا لب کوثر نمی‌رود
پهلوی چاک‌خورده‌ات از نیزه‌ی سنانما را ز یاد تا صف محشر نمی‌رود
تا گوشهٔ لحد شودم جا، ز خاطرمکنج تنور خولی کافر نمی‌رود
زآن لعل لب، تلاوت قرآن به نوک نیاز خاطرم به حقّ پیمبر! نمی‌رود
بزم یزید و طشت زر و چوب خیزرانهرگز ز یاد زینب مضطر نمی‌رود
«جودی» ز یاد آن لب خشکیده‌ات، شها!گر در جنان رود، لب کوثر نمی‌رود

پانویس

منابع