باز اسم کوفه آمد در میان و نام شام: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =باز اسم کوفه آمد در میان و نام شام» | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =جودی خراسانی | قالب =غزل | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن | موضوع =حضرت زینب(س) | مناسبت =ورود کاروان کربلا به شهر شام | زمان سرایش = مع...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شعر | {{جعبه اطلاعات شعر | ||
| عنوان =باز اسم کوفه آمد در میان و نام | | عنوان =باز اسم کوفه آمد در میان و نام شام | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
}} | }} | ||
'''باز اسم کوفه آمد در میان و نام | '''باز اسم کوفه آمد در میان و نام شام''' را شاعر آیینی [[جودی خراسانی]] درباره مصیبت حضرت زینب(س) در شهر شام سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در پنج بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن میباشد. | ||
==متن شعر== | ==متن شعر== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|باز اسم کوفه آمد در میان و نام | {{ب|باز اسم کوفه آمد در میان و نام شام|آه آه از صبحِ کوفه! وای وای از شامِ شام}} | ||
{{ب|روز اندر پیش چشمم، تیرهتر آید ز شب|بشنَود گوشم اگر از خلق دوران، نامِ شام}} | {{ب|روز اندر پیش چشمم، تیرهتر آید ز شب|بشنَود گوشم اگر از خلق دوران، نامِ شام}} | ||
{{ب|ابتلای کربلا و ماجرای کوفه را|محو کرد از لوح هستی، محنت و آلامِ شام}} | {{ب|ابتلای کربلا و ماجرای کوفه را|محو کرد از لوح هستی، محنت و آلامِ شام}} |
نسخهٔ ۱۵ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۴
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | جودی خراسانی |
قالب | غزل |
وزن | مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن |
موضوع | حضرت زینب(س) |
مناسبت | ورود کاروان کربلا به شهر شام |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۸بیت |
باز اسم کوفه آمد در میان و نام شام را شاعر آیینی جودی خراسانی درباره مصیبت حضرت زینب(س) در شهر شام سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در پنج بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن میباشد.
متن شعر
باز اسم کوفه آمد در میان و نام شام | آه آه از صبحِ کوفه! وای وای از شامِ شام | |
روز اندر پیش چشمم، تیرهتر آید ز شب | بشنَود گوشم اگر از خلق دوران، نامِ شام | |
ابتلای کربلا و ماجرای کوفه را | محو کرد از لوح هستی، محنت و آلامِ شام | |
بیحیایی بین که با یکدیگر از قتل حسین | مینمایندی مبارک باد، خاص و عامِ شام | |
آن یکی نان از تصدّق داد، آن خرما؛ ببین | اهلبیت مصطفی را این بُوَد اکرامِ شام | |
آه از آن ساعت! که زینب بر سر بازار دید | میزنندش سنگ بر سر، از در و از بامِ شام | |
چون نسوزم ز آتش این غم؟ که از کین ریختند | آتش اندر فرق عابد، خلق خونآشامِ شام | |
«جودیا»! شام است زآن رو تیره تا صبح ابد | کآمد اندر دهر از صبح آن چنان تا شامِ شام |