باز اسم کوفه آمد در میان و نام شام

از ویکی تراث

باز اسم کوفه آمد در میان و نام شام از
جودی خراسانی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: حضرت زینب(س)


باز اسم کوفه آمد در میان و نام شامآه آه از صبحِ کوفه! وای وای از شامِ شام
روز اندر پیش چشمم، تیره‌تر آید ز شببشنَود گوشم اگر از خلق دوران، نامِ شام
ابتلای کربلا و ماجرای کوفه رامحو کرد از لوح هستی، محنت و آلامِ شام
بی‌حیایی بین که با یک‌دیگر از قتل حسینمی‌نمایندی مبارک باد، خاص و عامِ شام
آن یکی نان از تصدّق داد، آن خرما؛ ببیناهل‌بیت مصطفی را این بُوَد اکرامِ شام
آه از آن ساعت! که زینب بر سر بازار دیدمی‌زنندش سنگ بر سر، از در و از بامِ شام
چون نسوزم ز آتش این غم؟ که از کین ریختندآتش اندر فرق عابد، خلق خون‌آشامِ شام
«جودیا»! شام است ز‌آن رو تیره تا صبح ابدکآمد اندر دهر از صبح ‌آن ‌چنان تا شامِ شام