اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =محمد سهرابی | قالب =غزل | وزن =مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن | موضوع =حضرت زهرا(س) | مناسبت =فاطمیه | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
{{ب|معني ور شكسته چو خواهي مرا ببين|سرمايه يِ اميدِ مرا از كمر زدند}}
{{ب|معني ور شكسته چو خواهي مرا ببين|سرمايه يِ اميدِ مرا از كمر زدند}}
{{ب|مردي كه هيچ ضربه به پشتِ كسي نزد|زهراش را جماعتي از پشتِ سر زدند}}
{{ب|مردي كه هيچ ضربه به پشتِ كسي نزد|زهراش را جماعتي از پشتِ سر زدند}}
{{ب|افتاد روي جفت علي لنگه ي دري|از بس كه جفت جفت و فُرادي به در زدند}
{{ب|افتاد روي جفت علي لنگه ي دري|از بس كه جفت جفت و فُرادي به در زدند}}
{{ب|اهل مدينه با همه ي كينه هاي خود|سرو رشيد باغ مرا با تبر زدند}}
{{ب|اهل مدينه با همه ي كينه هاي خود|سرو رشيد باغ مرا با تبر زدند}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}

نسخهٔ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۲۷

اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند
اطلاعات شعر
نام شاعرمحمد سهرابی
قالبغزل
وزنمفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
موضوعحضرت زهرا(س)
مناسبتفاطمیه
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۱۳بیت


اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند مطلع شعری از محمد سهرابی در گونه مصیبت درباره حضرت زهرا(س) است. این شعر در قالب غزل در سیزده بیت با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن سروده شده است.

متن شعر

اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدندبا برق چشم خرمن جان را شرر زدند
در اول ربيع ، خزان شد بهار منماه مرا به آخر ماه صفر زدند
بهر تسليِّ دلِ زهرا يهوديانباهيزم و لگد به عزاخانه سر زدند
از چوب ، خون تازه روان شد به روي خاكاز بس كه با غلاف به پهلوي در زدند
ديدند كه با تو راه به جايي نميبرندنزديكتر شدند و سرت را به در زدند
زهرا نبود آنكه بيافتد به روي خاكسيلي به صورت زن من بي خبر زدند
تا آمدم به خويش جمالش كبود شدبد سيرتان جمال مرا بي خبر زدند
هر قدر گفت دختر پيغمبرم نزناهل مدينه فاطمه را بيشتر زدند
اين جايِ دستهاي فلاني فقط نبوداين نقش را مُسَلمِّ چندين نفر زدند
معني ور شكسته چو خواهي مرا ببينسرمايه يِ اميدِ مرا از كمر زدند
مردي كه هيچ ضربه به پشتِ كسي نزدزهراش را جماعتي از پشتِ سر زدند
افتاد روي جفت علي لنگه ي درياز بس كه جفت جفت و فُرادي به در زدند
اهل مدينه با همه ي كينه هاي خودسرو رشيد باغ مرا با تبر زدند

پانویس

منابع